„WAR AGAINST PEOPLE“
original: “Rogue States. The Rule of Force in World Affairs”
شرکتها در نيمه دوم قرن پيش به اشخاص تبديل ميشوند و حقوق اشخاص را هم میگيرند و در ثلث آخر قرن حتی مزايا و حقوق شرکتها از فرد هم بيشتر ميشود.
نکته قابل توجه دیگر که در پست قبلی فراموش کردم این بود که با توجه به اینکه بنیاد مستضعفین و آستان قدس دارای حقوق و قدرت و ثروت همانند کمپانیها هستند و مانند آنان کار میکنند و اداره میشوند از مزایای کلیسایی و بنیادهای خیریه هم برخوردار هستند و چنین راحتتر میتوانند حلقوم یک جامعه را در دست خود بگیرند!
آرمين
(...)
ترقی مجتمع شرکتهای مشترک المنافع (کمپانیها)
برگرديم به نقطهء شروع: به سوال درباره حق و آزادی، دربارهء اصليت مستقل بودن. آيا حقوق و آزادیها فقط برای اشخاص از گوشت و خون مناسب هست يا فقط مناسب نقاطی که ثروت و امتيازات ساکن آن هستند؟ يا فقط برای بناهای عاری از کيفيات واقعی مثل مجتمع شرکتهای مشترک المنافع (کمپانیها)، کشورها يا سرمايه خوب هستند؟ در قرن بيستم از تصور اينکه اينجور چيزهای ساختگی دارای حقوق مفصلتری از اشخاص واقعی هستند با شدت بيان طرفداری شده بود. با نفوذترين مثالها بلشويسم، فاشيسم و کمپانی، که نوعی استبداد خصوصی شده را نشان ميدهند،هستند. دو تا ازين نظامها از هم پاشيدند و سومی زير پرچم چاره ديگر نداشتن زنده هست و رشد ميکند – چاره دیگری در مقابل سيستم تجارتیای که توسط دولت و کمپانیها اداره و اجرا می شود، و خود را در پشت فورمولهای جادويی مثل "جهانی کردن" و "تجارت آزاد" مخفی ميکند، وجود ندارد.
قرن پيش هنگامی که در ايالت متحده توسعه کمپانیها شروع شده بود، بحثها دربارهاش با آزادی تقريبی و آشکار اجرا شده بودند. خيلی از محافظهکاران جريان ترقی کمپانیها را محکوم کردند و از آن بعنوان "برگشت به سيستم فئودالی" يا "يک نوع از کمونيسم"، مقايساتی که آنچنان نامربوط نيستند، سخن گفتند. طرفداران هگليسم جديد (Neo-Hegelianismus)عقيده داشتند که اعضای ساختگی هم دارنده حقوق هستند و اينکه نظامهای آشفته – مانند بازارهای غير قابل کنترل – بايستی مرکزی هدايت شوند. من میخواهم ياد آوری کنم که در به اصطلاح »تجارت آزاد« امروزه، مقدار زيادی، شايد هفتاد درصد، از دادوستدهای سهامی و بدونمرز (که ناصحيح »تجارت« ناميده میشوند) واقعا درون بنگاههايی که از مرکز هدايت میشوند، در کمپانیها و پيوستگیهای کمپانیها، تا وقتيکه منابع بيرونی (Outsourcing) و دگر اقدامات را هم بحساب بیآوريم، انجام میشوند. اين کاملاً يک روش مختص مغاير بازاری برای نامعلوم کردن رقابت هست.
ادامه دارد...
آقا ارمین .... با درود
پاسخحذفریشه های فسادمالی وبحرانهای اقتصادی درحیطه بنیادهای مذهبی- مالی قراردارند بنیاد مستضعفان وآستان قدس رضوی کمیته امداد امام و پانزد خرداد وووووووکه سرپرست تان آنها حکم نمایندگی از رهبری دارند نه مالیات میدهند ونه زیر قانون محاسبات هسنندودر اختیار خامنه ای قرار دارد . ایجاد قدرت میکندومافیای غارت وثروت را میشود در بیت رهبری جستجو کرد....
از زبان شناس ومتفکر 77ساله امریکائی باید بیشتر از این شاکر بود وقدر منزلت این چندتا متفکر را بدانیم که واقعا کیمیا هستند کی مادر زمان بزاید شاید سالها طول بکشد با مهر لاکومه
فکر کنم باید پست قبلیت رو هم بخونم تا این رو درست بهمم. باشه سر فرصت.
پاسخحذفادامه داستان من هم آمادهست. به سئوالات نظرسنجی کنار وبلاگ هم با دقت جواب بده. ممنون! ;)
سلام ... منطور من از دارا بودن حقوق و قدرت کمپانی و برخلاف کمپانیهای غربی و چهانی بعلاوه این حقوق دارای مزایایه بنیاد های خیریه و کلیسایی هستند، همین هست که گفتی!!!
پاسخحذفیعنی اگر کمپانی برای آزادی و استقلال اشخاص خطرناک هست چه برسد به این موجودهای قمحوری!!!
salam
پاسخحذفman yebar digeham sar zadam
linketono gozashtam
linkamo nemizarid?
www.naasaghh.persianblog.com