۵ مارس ۱۸۷۱ میلادی در یک خانواده تاجر در لهستان (zamość) بدنیا آمد و اقتصاددان (اقتصاد ملی) بود. ۱۸۹۴ عضو مؤسس حزب سوسیالدمکرات لهستان-لیتوانی بود. ۱۸۹۸ ملیت آلمان را گرفت و به برلین رفت. او رهبری جناح انقلابی حزب سوسیالدمکرات آلمان را بعده گرفت. مخالف این بود که جنبش کارگری فقط از راه مجلس به اهدافش برسد و اتحادیههای کارگری به دست زدن به اعتصابات صنفی محدود باشند و از اعتصابات تودهای و سیاسی طرفداری میکرد. با همه اینحال طرح لنین از کادر حزبی و دولت مرکزی بلشویکی را نپذیرفت و اصول دمکراتیک سوسیالیسم را برنامهریزی کرد: "آزادی، همیشه آزادی دگراندیشان هست."
۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ در انقلاب روسیه در ورشو شرکت کرد و از ۱۹۰۷تا ۱۹۱۴در مدرسه حزب سوسیالدمکرات آلمان (SPD) تدریس کرد. ۱۹۱۳ اثر عمدهء اقتصادی او بنام »انباشتگی سرمایه« (die akkumulation des kapitals) نشر شد. با احساسات کارگری بینالمللی و رادیکال ضد نظامیگرایی در مقابل جریانات ناسیونالیسم، حتی در داخل خود حزب سوسیالدمکرات آلمان (حسآ)، قرار گرفت. بعد از بروزجنگ جهانی اول برای مبارزه با سیاست "صلح خانگی" حسآ با کلارا ستکین (clara zetkin)، فرانس مهرینگ (franz mehring) و کارل لیبکنشت (karl liebknecht) گروه بینالملل را تأسیس کرد. حاصل این گروه ۱۹۱۷ اتحادیه اسپارتاکوس (spartakusbund) و آخر ۱۹۱۸ حزب کمونیست آلمان (KPD) بود. هنگام جنگ تقریبا تمام وقت در زندان بود. ۱۹۱۸ هنگام انقلاب نوامبر آلمان از شوراهای کارگران و سربازان حمایت کرد. »پرچم سرخ« (rote fahne) را بعناون روزنامه حزب کمونیست آلمان (حکآ) تأسیس کرد. برنامه حزبی حکآ را طرحریزی کرد و با کارل لیبکنشت رهبری آنرا بعده گرفت. بعد از شکست خوردن قیام اسپارتاکوس (ژانویه ۱۹۱۹) که سرانش بودند توسط افسران سپاه آزاد در برلین بقتل رسیدند.
مربوط به پست آیینه جهان:
ویدیو را پیدا کردم و دوباره نگاه کردم.
هی عقب و جلو هم کردم. از هشت مصاحبه دو تاش قابل فهم نبود و بقیه شش تا هم جعلی بودند.
حرف از هفتده میلیونی که او را از میان خود انتخاب کردند بود. خب امکان دارد در هنگام خنده و شاخ درآوردن من مابین siebzehn و siebzig اشتباه کرده باشم و بعید نیست که اشتباه از من بود.
اما در مورد دعوی او با آخوندها درمورد تماشاچی زن در استادیوم، آنچه که من در تلویزیون دیدم و این ویدئو کلی فرق هست. اون صحنهء زنان تماشاچی بطور کل حذف شد و گفتند: وقتی میخواست خانمها را هم بعنوان تماشاچی ورزش مردان به استادیوم راه بدهد، رهبر روحانی از او خواست عقبنشینی کند، با اینکه مجبور شد تسلیم شود، برنده از ماجرا بیرون آمد.
اما بدون شوخی آنچه من دم صحبی در تلویزیون دیدم، همانی بود که دفعه اول دیدم و این تفاوت مانند تفاوت هفتده و هفتاد نیست که بگم اشتباه من بود.
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر