ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

سه‌شنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۵

با سلام ...

پول کریم

بازم این کانال روشن هست. دوتا فحش هم بخاطر این اعتراض (یا غر، بنا به دید و نظر طرفین و اشخاص) خوردم. مصاحبات بود یا بهتر بگویم تبلیغ و ترویج! »ماه مبارک رمضان فلان و بسار ...« ... »ماه مبارک رمضان، ماه کریمی هست. بخصوص برای ما کاسبها ماه خوبی هست. این ماه درامدمان خیلی بیشتر ... « دیگر گوش ندادم ... مانده رفتم ... نمیخواستم بخندم، نمیخواستم توهین خطاب شود. بگذار آنان توهین بکنند، هرروز با کردار و گفتار توهین میکنند، اما وای اگر توضیحی دهی یا اعتراض کنی و ... بگذریم.
برسیم به پول کریم، وای اگر نبودی باید اختراعت میکردیم.
خوشبختانه اجدادمان چنین کردند و زحمت ما کمتر و کرامتش بیشتر!!
اوایل مدنیت بشری، که نظم اقتصاد طبیعی حکمفرما بود، کالا و کار ارزش زحمت و نتایج محسوس داشتند، وقتی که زمین صاحب نداشت و یا بقول خیلی مال "خدا" بود، تبادل مال و کالا رونق گرفت و کار و کالا به ارزش پول بودند. آنانی که بیش از دیگران زحمت میکشیدند به بضاعتی رسیده بودند و چونکه نادانی و ناآگاهی حکمفرما بود، اما خواست تکامل و تفاهم مثل تا امروز محسوس، شروع به انباشتن اموال شد. جاه طلبی و بلندپروازی پا به میدان گذاشت و به قول ولتر دنیا مسموم کرد. اشخاص خود را خدا، نماینده و همه کاره خدا خواندند، اعم از معمم و تاجدار و دیگرنشان، با زور و حیله اموال انباشتند و از زحمتکشان و همدیگر گرفتند، صاحب زمین شدند، کار بی ارزش شد و حتی کارکنان به اموال تبدیل شدند تا داشتن آن بر ثروت افزوید، اما از رفع عطش خبری نبود و نشد. تعداشان بیشتر شد و میشد، پول اختراع کردند تا ثروتها بیشتر کنند تا بیشتر بیندوزند و دیگر کالا و سرزمین از همدیگر نربایند و اگر هم دعوی شد، با این ارزش مصنوعی، زورگویان و گمراهان اجیر کنند.
جالب اینجاست که با همه سیاست و هوش و ذکاوت، ارزش مصنوعی اختراع کردیم و بر ثروت افزودیم، راه و روشها پیدا کردیم تا همین ارزش مصنوعی که وجود اصلی ندارد را چندین برابر کنیم حتی بطور مجازی انرا بر ثروت افزودیم، اما اصرار داریم که توان تقسیم نیست!
ای پول تو فقط وقتی کریمی که مال من باشی ... مال من باشی .. مال من هستی

یک میلیون دارم، میبرم بانک. حال هم من یک میلیون دارم و هم بانک ... شد دو میل
از بانک یک میلیون وام میگیرم، حالا دو میلیون دارم، بانک هم همینطور ... شد چهار تا
دو میلیون را میدم زمین ناب میخرم، البته اگر سیاستمدار یا کارمند دولتی "خری" موجود باشد میتوانم مفتتر بخرم (چندی پیش در یک دادگاهی در برلین اعلام کردند یارو باج نگرفت و دزدی نکرد بلکه خر بود. زمین و ساختمان را صدها هزار فروخت. خریدار بعد از مدت کوتاهی قسمتی را میلیونها فروخت)، با کمک بها زمین دو میلیون دیگر وام بگیرم و بعد بفروشم .. شد هشت تا
و ...
خیال نکنید این را از شکم روده ام در می آورم. نخیر اینکارها روزمره هست. البته اکثر حرفی ازشان نمیشود. فقط بعضی اوقاط خیلی حریص هستند و عجله دارند، آنقدر این بادکنک را باد میکنند تا بترکد و گندش دربیاد. اما دلتان نسوزد، گرفتار نمیشوند. فوقش چندی زندان و بعد اعلام ورشکستگی میکنند و پولها را نگاه داشته در پناه پول و در خفی زندگی خود میکنند.

کلی پول دارم، یک شرکت یا کارخانه میخرم. به اسم شرکت کلی وام میگیرم. شرکت میفروشم. شرکت اعلام ورشکستگی میکند. کارگران و مالیات دهندگان تاوانش میدهند و من هم کلی بر ثروت خود می افزایم.
میبینید پول چقدر کریم هست، وقتی داشته باشی ....

پولدارم و صاحب چندین شرکت. کلی مالیات داده ام، آخر نمیخواهم و یا به دلایلی نمیتوانم مانند بعضی دیگر برم موناکو و ... تا مالیات ندهم. از طریق یک شرکت کلی کالا میخرم. این کالا را به قیمت یک دهم به یک شرکت دیگر خودم میفروشم و میگویم زرر کردم، لطفا مالیاتم پس دهید.

یک "شرکت" تاسیس میکنم. سهام بندی میکنم و کلی ازش طعریف میکنم و میگذارم بکنند. میروم بورس و مقدار کمی ازین سهام را در بازار میگذارم. اما آنقدر ازش تعریف شده که کلی خریدار دارد. وقتی خیلی بیش از آن که موجود هست طرفدار داشته باشد، کلی قیمتش بالا میرود و چونکه اکثر سهام مال خودم هست، مولتی میلیونر میشوم. میروم پهلوی دوستی اشنایی در بانک و میگم ببین چقدر ارزش دارم، بهم وام بده میخوام فلان و بسار کنم و بیشتر کنم. ای بابا چی میخواهی کنترل کنی، منم، حرفم اعتبار دارم، کارکن و کارگر و کارمند بی ارزش که نیستم. اعلام ورشکستگی میکنم. بانک بیمه هست و تاوانش را کارکنان و مالیات دهندگان میدهند. خلاصه اونها کار میکنند و کار بی ارزش هست و قدرتی ندارند. من سودم کردم و بانک هم که پولش را گرفته، از ارزش و قدرتش استفاده نخواهد کرد.

ازین دوز و کلکهای با کمک قانون و به خواست قانونگذار زیاد هست، چونکه پول کریم هست.
میگویی خب من هم کار میکنم و حقوق و مزد میگیرم و پولی دارم، چرا برای من کرامت ندارد. خب این پول مال تو نیست، مال من هست. بهت میدهم تا تو ماه دیگر هم برایم کار کنی. بهت میدهم تا به من پس دهی و خانه اجراه کنی، اغذیه و پوشاک بخری و هرچه بیشتر درامد داشته باشی من راه های بیشتر دارم تا ازت پس بگیرم: ماشین، مسافرت تلویزیون، تلفن و ... .
خب میگویی که همه انیها را در اصل تو برنامه ریزی کردی، نقشه کشیدی، اختراع کردی، میسازی، تعمیر میکنی و حتی میفروشی. آری اما مگر فراموش کردی، تو کار میکنی و کار بی ارزش شده است!!!

» وقتی اقتصاد ملی یک مدار بسته، یعنی تبادل کامل و مرتب دارائی، را عرضه کند، کالا و کار به درجهء پول نقد ترقی می‌یابند، و جامعه بشر تضمین شده، کار مطابق عقلانیت تنظیم شده است. « پرودون

۹ نظر:

  1. بگذار همه بر این رمانتیسم کهن بخندند . من از روح شوالیه ها زاده شده ام . از روح سرگردان اسکارلت . از روح آتشین عادل هوگو . از روح تند رومئو ، از روح سبز ژولیت . از روح لیلی ، از روح مجنون. من عشق را در بدوی ترین قامتش می ستایم .
    هنوز دوستت دارم . معشوق قرن بیست و یک ، من تو را چونان گلادیاتورهای قرون وسطی عاشقم ! .....
    دوست گرامی کلبه ی شعرم به روز شد . میهمانم باشید .

    پاسخحذف
  2. هر کس بداند که نداند از همه دانا تر است ... سقراط
    * Virus *
    My Weblog: http://DataBus.persianblog.com
    My Group: http://groups.yahoo.com/group/Silver_Lake_110/

    پاسخحذف
  3. پول؟
    یک مشکل کوچک هست!
    پول داریم تا جنگ داشته باشیم و نداریم که صلح داشته باشیم!
    داریم تا بدبخت کنیم اما نداریم تا خوشبخت شویم!
    داریم تا برایش غصه بخوریم و اما نداریم تا شادمان کند!!

    پاسخحذف
  4. درود
    براستي كه با اين پول چه كارها كه نمي توان كرد
    چه غيرممكن هايي كه ممكن شدند بواسطه همين پول البته از دو طريق : صداقت و ريا
    تازگيها بانك سپه با سيستم جاري سپاس خود نيز كمك زيادي به افرادي كه در سدد آنند تا به هر طريقي پولي را جيب بزنند كرده است
    گرفتن وام خريد لوازم منزل ، خودرو و ... و فروش آن وام با محاسبه سود نهايي به توافق طرفين
    نتيجه برابراست با قسط اندر قسط
    و اين يعني اقتصاد افتضاخ
    پاينده باشيد آرمين عزيز
    بدرود

    پاسخحذف
  5. سلام به قديمترين و عزيزترين دوست همزبانم / آرزو ميكنم سبزترين بهاران شگوفا زا باشيد / زينت

    پاسخحذف
  6. با دروداز سیستم کثیف سرمایه داری بیش از این توقعی نیست
    با مهر لاکومه

    پاسخحذف
  7. Ba drood,

    In avalin bar ast ke be in site miayam, doostam, akse in do nojavan rooham ra azord. Dar avalin fekr be khod migoueem che gooneh mane az in edam shavim.
    Ma telesm shodeheem, azadi telesm shodeh va anha ke dar esarat hastan telesm shodehand.

    پاسخحذف
  8. سلام آرمين جان.
    متشکرم از اين همه محبتت متشکرم. راستی، برای ترجمه فارسی به گيلکی، روی متون کوتاه و مختصر کار کن و روی کمک من هم حساب کن. ياعلی

    پاسخحذف
  9. سلام دوست عزیز
    وبلاگی داریم برای انتشار افکار نو و آزاد اندیشی لینک کنید لطفا
    تازه تاسیسه


    www.baran313.blogfa.com

    پاسخحذف