از آسمان برلین: فعلا چند روز هست که هوا ابری هست و چیزی به "چشم" نمیخورد، اما تا قبلش هروز در آسمان تمرین بود و نکته جالب
این بود که پنجشنبه و صبح جمعه خیلی شلوغ بود
بعد از اعلام آقای رییسقمحور، سیاستمداران آلمان خواستدار قرار دادن سیستم سپر دفاعی آمریکا در آلمان شدند. درحالی که تا دیروز اکثریت مخالف قرار دادن موشک در لهستان و رادار در چک بودند. میگفتند معنی ندارد، روسیه و کره اگر حمله کنند از شرق به آمریکا حمله میکنند و موشکهای ایران تا تفلیس هم نمیرسند. حالا ممکن هست به کمک سردار ارشد دکتر احمدینژاد صنایع سنگین و جنگی آمریکا سود بیشتر و خیلی بیشتر هم ببرند.
همه مطمعن هستند و میدانند که هرکی پنجاه هزار سانتریفوژ میخواهد، میخواهد بمب اتم درست. با اینکه تا دیروز منابع رسمی اعلام میکردند ایران دویست تا سانتریفوژ هم ندارد، الان سازمان جهانی اتمی رسما اعلام کرد که ایران هزاروسیصد تا سانتریفوژ دارد. قبل از این اسرائیل نه فقط اعلام کرد که حرفهای سران و مترسکان قمحوری را باور میکند، بلکه تمام توان خود را بکار میبرد که غرب هم باور کند.
خب حال جریان در سه راهه (البته چهارراه هست اما ما داوطلبانه کمک کردیم که یکیش مسدود باشد تا مبادا ...)
راه یک: سران قمحوری کنار می آیند و دست از غرب آزاری برمیدارند ..البته بعد مجازند بدلخواه به مردم آزاری خود ادامه دهند!
راه دو: غرب بزور اقتصادی یا جنگی انان را وادار میکند که دست از بکشند یا حداقل برنامه به تاخیر بیفتد.
راه سوم: اسرائیل بزور و توان اصلحه برنامه را نابود یا به تاخییر خواهد انداخت.
هرکدام از این سه راه عواقبی خواهد داشت که خود دقیقا معلوم نیستند اما میتوان حدس زد کدام عاقبت بدتری خواهد داشت.
راه مسدود هم این هست که خودمان دستبکار شویم که با توجه به اینکه بعضی یا خیلی دستبکار شدند و بودند اما بخاطر نبودن اتحاد دارای چنان قدرتی نیست که سیاست و رژیم را عوض یا حداقل مجبور به اصلاحات واقعی (نه شعاری) بکند. بنا به همین دلیل و دلایل و بهانه های دیگر من این راه را فعلا مسدود میبینم و تابحال (بنظر من) هر کوششی برای باز کردن این راه باعث سد و سنگرهای بیشتر در این راه شده.
چند نکته مربوط و نیمه مربوط:
دونالد کلاین (شهروند المانی که خواست در خلیج فارس ماهیگیری کند و به زندان ایران افتاد و انهم فقط و فقط بخاطر دادگاهی میکونوس و قاتل بودن سران و بعضی از کارمندان قمحوری به زندان محکوم شد) به خانمش:"هرگز به این سرزمین لعنتی نیا!"
افتضاح بودنش میدانید چیست!؟ وقتی این جمله خواندم نه فقط به من برنخورد بلکه کاملا درکش هم کردم!
بیست آوریل دوهزارچهار میلادی
ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
جمله آخرتون بدجوری دردناک بود..مخصوصا اینکه ته دلت تصدیق کنی راست میگه...
پاسخحذفو بعد مثل هزاران هزار بار دیگه آرزو کنی کاش اونجا یه ذره بهتر بود...
امیدوارم بی خیال تمرین شن تو آسمون شهرتون