زیاد بحث و تحلیل نمیکنم فقط سه نوع برداشت را اینجا یادآوری می کنم و تحلیل و فکرش با خودتان!!
برداشت خودم:
سازمان اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا (سیا) گزارش داد که ایران برنامه بمب اتمی دارد. در سال ۲۰۰۳ میلادی این برنامه متوقف شد و تا نیمه ۲۰۰۷ متوقف ماند و آیا دوباره شروع به کار شده یا نشده، فعلا خبری ندارند. قمحوری توانایی فنی ساختن بمب اتم را از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ دارا خواهد شد.
اخبار رسانههای تلویزیونی آلمان:
ایران برنامه بمب اتمی خود را در سال ۲۰۰۳ متوقف ساخت و تا ۲۰۱۵ توانایی ساخت بمب اتم را هم نخواد داشت.
رسانهها و سران قمحوری:
دروغ بوش برملا شد. سازمان جاسوسی امریکا گزارش داد که ملت ایران نمیخواهد بمب اتم بسازد و برنامه اتمی ایران حق هست و ملت سرفراز و پیروز ...
فقط یک نکته: وقتی در جوامع جهانی دروغ براحتی حقیقت شود، وقتی ما براحتی هرچه باور کنیم، حقیقت هم تبدیل به کالای بیارزشی میشود که میتوان گران به فروش برسد. و برای اینکه حاضر نیستیم قبول کنیم زود و همه چیز باوریم، حاضریم این قیمت گران را بپردازیم.
ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
چهارشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
شهلا
پاسخحذفآرمین یئنی این تئاتر های دولت نامردان
بیخود بوده!؟
آخه کی را میخواستند بترسونند؟
تاتر هنوز ادامه دارد ...
پاسخحذفسلام ... آدم ها خيلي زود فراموش ميشن . هر آنكه از ديده برفت از دل برفت...[گريه]
پاسخحذفتئاتری ست که بازی میدهند مارا
پاسخحذفدر بالاترین لینک داده شد
سلام.برداشت من:نميدونم چی را باور بکنم و چی را نه.خود خدا هم مونده از دست ما دوپايان چکار کند.
پاسخحذفzita
Hello. This post is likeable, and your blog is very interesting, congratulations :-). I will add in my blogroll =). If possible gives a last there on my site, it is about the CresceNet, I hope you enjoy. The address is http://www.provedorcrescenet.com . A hug.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفاین بار نوبت به تالاب بین المللی انزلی رسیده است ...
آیا تالاب انزلی در پشت درهای بسته معامله می شود ... ؟
http://guilanian.blogspot.com/2008/01/blog-post_06.html
تنها یک هفته برای نجات تالاب انزلی فرصت داریم .
آنکس که مي گفت دوستم داره عاشقي نبود که به شوق من اومده باشه، رهگذري بود که روي برگهاي خشک پاييزي راه مي رفت. صداي خش خش برگها همان آوازي بود که من گمان مي کردم مي گويد دوستت دارم...
پاسخحذف