ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

سه‌شنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۸۷

با سلام ...

سال نو مبارک

تاخیر تبریک امسال به بهانه اعتصاب مترو، پنچر شدن دوچرخه، تعطیلات عید پاک، تغییرات سیستم ورودی به اینترنت دانشگاه فنی و شروع زمستان بجای بهار هست.
من در عرض این چند هفته فقط چهار شنبه پیش مدت کوتاهی توانستم ارتباط برقرار کنم و وفقط به انگشتشماری تبریک بگویم.

چهارشنبه پیش داشتم می امدم، آفتاب بود و با دوچرخه راه افتادم. بعد از دو سه تا خیابان ناگهان تگرگ .. برف ... باران ... افتاب... برف به همراه آفتاب ... گردباد .. طوفان ... خلاصه رسیدم و رفتم اتاق کامپیوتر و کلمه و رمز عبور را نوشتم و راهم نداد و بیرون هم نکرد، از مسئول سوال کردم. گفت که سیستم تغییر کرده و باید بروی فلان اتاق که اون اتاق هم تا امروز تعطیل بود، کلمه و رمز عبور جدید بگیری و تا نگرفتی نمیتوانی استفاده کنی.
خلاصه خواستم از سیستمی که منرا راه نداد خارج شوم و تنها راهی که به سرم زد فشار دادن سه دگمه معروف بود
ctrl+alt+del
ناگهان خبر امد که پروفیلت ناپیدا هست و بدون پروفیل تشریف فرما شو. با اینحال زیاد وقتی نمانده بود و تعداد معدودی تبریکی گفتم و با مشاهده آفتاب بی خاصیت اینجا گفتم این یک ربع راه هم ریسکی میکنم و با دوچرخه میروم و الکی سوار مترو نمیشوم (اعتصاب تا اطلاع ثانوی کنار گذاشته شده است). نیمه راه کمی بعد از اخرین ایستگاه مترو که سر راه من بود از روبرو برفکی بارید و هنوز افتاب تابان بود به پا زدن ادامه دادم ... ناگهان در عرض کمتر از یک ثانیه آسمان خاکستری و زمین سفید شد و کور کورانه (راه را دیگر حفظ بودم) چند دقیقه قبل از شروع تمرین رسیدم فوری لباس عوض و بدو داخل سالن و .... فقط یک نفر امده بود ... فقط کل و گپی و منتظر هوا ارام بگیرد و دوچرخه به دست سوار مترو و ساعت و دقایقی بعد در لانه ...
به همه این بی خاصیتی اون روز من را یاد اون روزی انداخت که با ماشین از رشت به بوشهر رفتیم. تنها فرق این بود که اون موقع در طول دو روز یک شب همه نوع اب و هوا مشاهده کردم، اما ایندفعه فقط در عرض یک ساعت ...
الان هم بیرون سیاه و خاکستری و خیس هست، آب و هوای بهاری دیدید بگویید یک سری هم اینورا بزند.

۳ نظر:

  1. اينجا که همه‌اش برف مياد.

    پاسخحذف
  2. جالبه ما هم همین هوا رو داشتیم اما از اون ببعد هروقت آفتاب میشه یاد تو می افتم و جالبتر اینکه گلدون کوچک لیمو که سال قبل با شکوفه بهار لیمو خریدمش غرق بهار لیمو شده و این قشنگترین چیزی است که منو یاد شمال و درختای پرتقال و نارنج می اندازه. یادم رفت بگم من هم شمالی هستم مازندران! خوب یه کمی با هم نسبت پیدا کردیم همسایگی:))
    آخ که این پیامدونیت منو کشت ترانه

    پاسخحذف
  3. نوروز ییروز

    پاسخحذف