راه حل هست اما خرابکاری، خودفریبی، فرصتطلبی و ... مجاز حل مسئله نمی دهند و دلیل نفاق هم دلیل همیشگی هست، با دشمن سازی، دشمن اصلی که بالا و نزدیک مان هست، نادیده گرفته میشود.
برای من نکات زیر که واقعیت و حقیقتش را نمیشود انکار کرد، وضع امروزه را روشن میکند.
یکی از پایگاههای اصلی حماس که قدرت و محبوبیتش را تامین و تضمین میکند، مرکزهای کمک اجتماعی و بهداشتی آنان هستند که با کمک و پول دولت اسرائیل پا و جا گرفتند. و منبع و پایه اصلی قدرت امروزی حماس هستند.
حماس با شلیک صدها موشکهایی که در اصل فشفشه هستند صدمات اندکی به اسرائپل میزنند و متاسفانه در این میان هم مانند هر فشفشه بازی سال نو تعدادی مجروح و حتی مقتول بجا میگذارند و چنین حملات و سیاست خشن اسرائیل را توجیه میکند و همچنین طرفداران سیاست دولت را هم بیشتر میکند.
دولت اسرائپل با مقابله خشن بیش از «حد و معمول» به بهانه امنیت و با کمک فشفشههای حماس چنان مردم بینوا را تار و مار میکند تا پایه دیگر قدرت حماس هم تامین شود: طرفدار و عضو مسموم شده از کینه تا کورکورانه امر به فرمان برد.
و چنین دشمنانی سالاران ما نیاز دارند تا ما خیال کنیم، محتاجشان هستیم.
درجهء رفاه جامعه و مقدار عمل برای ترساندن اعضایش
حال بگویید اگر واقعیت دارد پس چرا اسرائیل هم با فشفه به سراغ فلسطینیها نمیرود تا با آنان هم با کشتار کمتر سیاست همدیگر را پیش ببرند. اگر یاور همدیگر هستند چرا اینقدر تفاوت!؟
این مسئله را رابطه مابین رفاه اجتماعی و سوءاسفاده از ترس جامعه برای تحکیم قدرت توضیح میدهد. هرچه رفاه در جامعه بیشتر، به حرکات و اعمال کوچکتر و کمتر و حتی گاهی فقط حرف شعار برای ترساندن کافی هست.
رفاه در اسرائیل نسبتا آنقدر هست که با سر و صدای ترکش و البته گاهی فجایع ناگوار کافی هست تا ترس کور و کر کند و بدنبال سالاران براه اندازد. اما فلسطینیهای از خانمان رانده شده، مال و منال و جان دوستان از دست داده با این چیزها نمیترسد، آنان انگیزه بیشتری نیاز دارند.
در کشوری مثل ایالات متحده در زمانی که رفاه حد بالایی داشت فقط سخن و افکار ترسناک کافی بود تا توده مردم مع مع کنان به دنبال سالاران دینی و دنیوی خود براه بیفتند و نیازی به فاجعه و اتفاق ناگوار نبود. البته هنوز هم آنانی که در رفاه بالا بسر میبرند، برایشان افکار ترسناک کافی هست اما اینها دیگر اکثریت نیستند. چنین دیدیم وقتی که درجه رفاه در امریکا رو به نزول رفت افکار ترسناک تبدیل به اعمال ناگوار (بمبگذاری در برجهای دوقولو در دهه نود میلادی) و تا فاجعه (یازده سپتامبر ۲۰۰۱) اتفاق افتادند یا باید اتفاق میافتادند تا اکثریت نسبی جامعه بدنبال سالاران براه بیفتند و از (سیاست) آنان پشتیبانی کنند. و اگر درجهء رفاه تا این حد در آمریکا نزول نمیکرد، این افکار ترسناک (برای مردم آمریکا) که اوباما تروریست، مسلمان، ناتوان برای مقابله با دشمن و ... کافی بودند تا او انتخابات را ببازد.
آرمین عزیز
پاسخحذفاسراییل حق حیات دارد ، مردم ساکن اسراییل پس از 60 سال متعلق به همین سرزمین هستند اما همه اینها نمی تواند توجیه گر رفتار غیر انسانی و فاجعه بار ارتش بیرحم اسراییل باشد.
متاسفانه بدلیل سیاستهای ایران و گروههای تروریستی ، مرزی بین حق و باطل یا خوب و بد وجود ندارد ، کاش اسراییل می فهمید با تداوم کشتار انسانهای بی گناه ، نسلی دیگر از تروریستها را پرورش می دهد
با درود و مهر جناب گیله مرد از محبت شما ممنونم. ارادت
پاسخحذف