دسامبر ۲۰۰۱ در زندانی در کانادا. روزنامه ستاره تورونتو "Toronto Star" داستان شخصی را تعريف کرد که چنان عجيب هست که نميتواند جعلی باشد (۱). يک آمريکايی ۳۵ ساله بنام Delmart E. Vreeland چند ماه قبل از فاجعه برج های دوقولو بجرم جعل کارتهای بانکی در تورونتو دستگير شد، بخاطر جرمهای مشابهی در کالفرنيا و فلوريدا، ايالات متحده درخواست تحويل او را داد. هنگام دستيگيری، وريلاند ادعا کرد که او مأمور سازمان اطلاعاتی نيروی دريايی آمريکا هست و در عمليات مخفی شرکت کرده بود. او تقاضای گفتگو با سازمان اطلاعاتی کانادا تا يک گواهی بدهد: او درمورد يک حمله تروريستی که بزودی بوقوع می پيوندد، اصلاعات مهمی دارد.
اما باورش نکردند، بخاطر اينکه بعد از سوال از نيروی دريايی آمريکا، پاسخ گرفتند که او در سال ۱۹۸۶ بعد از دو سال خدمت با "بی آبرويی" اخراج شد. وريلاند اما ادعا ميکرد که بعد از ۱۹۸۶ با ماموريت از نيروی دريايی قاچاق مواد مخدر و کارهای مخفی ديگر برنامه ريزی ميکرد. بخاطر اينکه کسی ديگر محلش نميکرد و او را يک مجرم معمولی معرفی کردند، چهار هفته قبل از فاجعه يازده سپتامبر تمام اطلاعات خود را در يک شهادت کتبی نوشت و در يک پاکت گذاشت و به نگهبانان داد تا آنرا در پرونده او قرار دهند. آنها چهاردم سپتامبر نامه را باز ميکنند و فوری برای ادارات دولتی در اتاوا ميفرستند.
متن نامه اما در دادگاهی وريلاند هم حتی خوانده نشد. وکلای او ادعا کردند که او در آمريکا اعدام خواهد شد و سعی کردند تا او به مقامات امريکايی تحويل داده نشود. هرچند تابحال شنيده نشده که بوش کسی را بخاطر تقلب کارتهای بانکی اعدام کند.
امکانش هم هست که وريلاند بخاطر بزندان نرفتن و يا بخار اينکه مجبور به برگشت به آمريکا نباشد از معلومات خود استفاده و با قدرت تخيل داستان يک دسيسه را ساخت. اما نه اينکه متن نامه بلکه حتی پروتوکل بازجويی اش هم به بيرون بروز نکرد. و امروز کسی نميداند او کجاست!!! (بخاطر همين بايستی منتظر اين قسمت ميمانديد، هرچه سعی کردم بفهمم چه بلايی سرش آمد، نشد که نشد و مقالات تازه درباره وريلاند فقط اين سوال را ميکنند: وريلاند کجاست؟؟؟)
(۱) ببخشید دوستان این روزنامه هم مثل اکثر روزنامه ها در اینترنت که اوايل مجانی بودند الآن پولی شده و چهار دلار و 25 سنت برای خوندن این مقاله میخواهد!!!
http://www.torontostar.com/NASApp/cs/ContentServer?pagename=thestar/Layout/Article_Type1&c=Article&cid=1003791935801
ادامه دارد ...
مبنی بر مقالات ماتياس بروکرز
آرمین گيله مرد
برداشت از وبلاگ آخرين کلام:
از هم وطنمان در انسوي ديوار تاجيكستان عزيز نام اين شاعر لايق شير علي است خدايش نگهدارد
تاجيك و ايراني و افغان چرا؟ ما در اين دنيا كه از يك مادريم
روز و شب بيدار شمس خاوران ما ز خواب الودگان خاوريم
حضرت ((اقبال)) بر ما بد مگير ما اگر در خواب سكته اندريم
خيز از خواب گران گفتي ولي در سمرقند همچنان بي منبريم
در بخارايي كه درگاه دري است با دري گفتن بيرون هر دريم
نيست ملت را زبس يك پارچگي پاره پاره لقمه شور و شريم
ريزه ريزه شرحه شرجه جسم وجان بار ملت را كجاها ميبريم؟
ما تماما ناتماميم اي دريغ ان نجيب المنظر بي منظريم
كورهاي كوره راهيم اه اه بر سر خود پاي لغزش ميخوريم
ما كيانيم؟از كيانيم؟اي دريغ تاجدران گداي افسريم
هرکی ميخواهد اعتراض کند، روی لوگو کلیک و طومار را امضاء کند. اجباری نیست. هرکی هر جامعه را دوست دارد، میتواند برایش تبلیغ و تمجید کند، کسی مگر شما تهدید کرد که اگر مثل من فکر نکنی میزنمت و میکشمت که برچسب رادیکالی میزنید. تو یک راه درست برای عدالت و خوشبختی در جامعه میدانی و من یک راه. تو برای راهت تبلیغ میکنی و من برای راهم تبلیغ میکنم و تا وقتی کسی با زور اسلحه و تهدید به ترور سعی نکرد راهش را بقبول دیگران بخوراند، امید خان اون پیامی که گذاشتی معنی نمیدهد و نشان میدهد قاضی بدی هستی (مثل اکثر بشریت). در ضمن اگر نوشته های منو بهتر و با دقت تر میخوندی میفهمیدی که از دید من اون مارکسیستی که هم تو میگی و حاضر نیست با دگر اندیشان حرف بزند، خواسته یا نا خواسته به بوش و بلایر و امثال آنها کمک میکند.
حال ميخواهی باور کن، میخواهی نکن: تا وقتی که خیال کنیم مای گیلک، فارس، ترک، کرد، مسلمان، یهود، مسیحی، انگلیسی، امريکایی، هندی، پاکستانی، افغانی، ... ميتوانیم بتنهایی بعدالت و خوشبختی برسیم، تا وقتی که بخاطر ملیت و دینمان و افکارمان از همدیگر بدمان بیاید، استالین ها، هیتلر ها، بوش ها، خامنه ای ها و ... گیرمان خواهند افتاد و توی سرمان خواهند زد. ما مثل همیشه بجان همدیگر خواهیم افتاد و آنها هم مثل همیشه به حکومت چپاولگرانه ادامه خواهند داد. ما هم بجای اینکه با مجرمین اصلی مبارزه کنیم با مشت و لگد، چنگ و دندان، شمشير و نيزه، تفنگ و تپانچه، توپ و تانک، بمب اتم و هيدروژن و نوترون و شیمیایی و بيلوژی بجان همديگر می افتدیم. خیال ميکنيد تا کی ميتوانیم اين راه را ادامه دهیم؟؟؟ و یا بهتر بگم تا کی میخواهیم به این راه ادامه دهیم!؟
اگر به حرف من باور ندارید بروید و فن و فنون حکام را نگاه کنید. مگر یکی از فنون تفرقه انداز و حکومت کن نیست؟ تا وقتی که گرفتاری خود را بگردن دگر گرفتاران بی اندازیم، بوش ها و خامنه ای ها بر ما حکم خواهند کرد و توی سرمان خواهند زد. تا وقتی که ... .
خطاب به فرقه: دوست عزیز حيف که شما هم فقط برچسب دمکراتی زدید. چه بخواهیم چه نخواهیم اجداد ما (انسان) جنایات کرده و تا وقتی ما قتل و عام را جنایت ندانیم و بگوییم دروغ هست و در پژوهش مسئله نکوشیم تا بدانیم چرا این اتفاقات افتاده، نه فقط ممکن هست دوباره اتفاق بی افتد بلکه شریک جرم خواهیم بود. و اینکه جنایتی را بهانه قرار داده تا جنایت دیگری را عدالت (انتقام) حساب کنیم، از دید من یکی از زشت ترین اعمال دنیا هست. اکثریت نمیگوید که ارمنی ها همه مظلوم و بیگناه هستند اما این شما هستید که اسرار دارید این قتل و عام اتفاق نیفتاده و ترکها مظلوم و بیگناه هستند. بیاییم فریب خود را نخوریم. بیگناهی و گنه کاری حق خون نیست بلکه از نا آگاهی، نفرت، حسادت و حرص سرشت ميگيرد. و ما نادان و حسود و کینه ای و هميشه طلبکار
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر