ديروز خلاصه در انتظار خبر خوبی نبودم. یا یک مترسک مست دوباره ابرمرد این کره ابی میشد یا شخصی خطرناک تر از نوع "کاشفان حقیقت"....
بعدش هم آن. سرم داشت دود ميکشید. نزديک بود بزنم درب و داغونش کنم. فقط شانس اوردم مال خودم نبود و جیبم خالی.
ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
پنجشنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر