ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

چهارشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۳

با سلام ...

از دانشگاه فنی برلین

بیانیه کانون وب‌لاگ‌نويسان ایران در رابطه با دستگیری مجتبی سميعی‌نژاد ، وب‌لاگ‌نويس
امضای تومار برای آزادی مجتبی سميعی‌نژاد



از دانشگاه فنی برلین و از گوسفند و مورچه که به "دانشجو" بودن خود افتخار میکنند.

شرکت وسیله نقلیه عمومی برلین میخواهد قیمت بلیط دانشجویان برای استفاده از وسائل نقلیه عمومی 30 یورو گران کند. این پیشنهاد به رای گذاشته میشود و سه دانشگاه رد میکنند. نوبت میرسد به دانشگاه فنی. دو هفته قبل از انتخابات به همه توضیح داده میشود که دو رای دارید. یکی قبول و یا رد پیشنهاد هست و اگر پیشنهاد شرکت را رد کردید میتوانید رای دهید که نمایندگان دانشجویان پیشنهادی که فقط 5 یورو بلیط را گران میکند به شرکت بدهد.
یعنی اولی نه، دومی آری. که یک ترم بایستی بليط معمولی خریده میشد تا ترم بعدی فقط با 5 یورو بیشتر دوباره بليط دانشجویی خریده شود. مطمئن هم قبول میکردند چونکه همه دانشجویان از مترو استفاده نمیکنند(یعنی بليط معمولی را نمیخرند) اما همه بایستی پول بلیط دانشجویی را پرداخت کنند.
اما دوباره گوسپندان بدنبال راه افتادند، تابحال اینقدر "دانشجو" در انتخابات شرکت نکرده بود. دو روز قبل از اتمام انتخابات اعلامیه بدون نام و نشانی پخش شد که از همه دعوت کرد که به هر دو انتخاب رای آری دهند. با اینکه هزار بار توضیح داده شد که اگر اولی قبول شود دومی بیخود هست. فرصت هم نشد به این کاغذ جواب داده شود. شرکت هم برای دادن رای آری به انتخاب اول تبلیغ کرد و "دانشجویان" را ترساند. دوستان با افتخار توضیح میدادند که تو اشتباه کردی بایستی به هردو رای آری میدادی تا ترم بعد هم بلیط داشته باشتی. وقتی بهشون توضیح دادم که گول افرادی را خوردند که فقط به فکر امروز خود بودند و به احتمال زیاد یکی تا دو ترم دیگر به "دانشجویی" خود اتمام میدهند، اول نگاهم کردند و نمیخواستند قبول کنند. گفتم رفیق وقتی تو قبول کنی ديگر خوراکشان هستی و معامله بعدی دیگر اجرا نخواهد شد و پیشنهاد بعدی هم سر گرانتر کردن بلیط خواهد بود، چونکه میدانند تو قبول میکنی ... ما دوباره فقط بفکر امروز و برای امروز خود اینده را برای همه دانشجویان خراب کردیم.

ازین طرف هم این ترم هرجا میرفتم ماموران انتظامات خصوصی را بیش از پیش در گشت میدیدم. با خود گفتم ای داد بیداد کثافتکاریهایی جدیدی در راه هست. الآن پستی دریافت کردم که پرزیدنت دانشگاه نقشه ها در سر میپروراند. امروز نشستی بود که سریع قانون اساس دانشگاه را عوض کند.
- از بین بردن سن بازنشستگی پریزیدنت که ۶۵ هست و او ۶۳ سال دارد.
- کارکرد کمیته و شوراهای دانشجویان و کارکنان دیگر عملی نباشد بلکه فقط مشاوری (یعنی پولتان را بگیرید و خفه شوید)
- نصف هیئت مدیری را خودش انتخاب کند
- تعداد و حقوق معاونینش را خود انتخاب کند
- کمسیون آموزش و پرورش هم برچیده خواهد شد.
خلاصه از دانشگاه هم شرکتی با مدیرت دیکتاتوری درست شود و دانشجو هم تبدیل به کالا. بخورند و بفروشند و خرابها را هم بدور ریزند.

خیالها در سر میپرورانند و ما هم برای امروز خود انرا قبول و آینده اکثریت را بر باد میدهیم.




به دليل روزه خواری و محکوم شدن به 85 ضربه شلاق
نوجوان چهارده ساله سنندجی زير ضربات تازيانه جان سپرد


اعتراضات گسترده کارگری در اين هفته در سراسر ايرن

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر