این ترم خبر دادند که کارت کتابخوانه تا ماه نوامبر اعتبار دارد و از ان به بعد فقط با کارت عکسی میشود کتاب قرض گرفت و از مزایای دیگر کتابخوانه استفاده کرد.
ای ای ای ..لعنت و ... نمیدانم هواسم کجا بود. این کار در اصل بطور واضح نشان میداد که حدسم درست بود و حیله در کار هست. با خود گفتم خب دیگر یک سال گزشته و حتما کارتها با چیپ تمام شده ...
هـــــــــــــــی هــی هی، یک حالگیری بود وقتی کارت را به من داد و دیدم هنوز با چیپ هست ...
قدم بسوی تکمل جامعه فاشیستی سرمایهسالاری ... جدایی و تفرقه مابین مردمان و اتحاد تقدر سرمایهسالاران .... بساز و بفروش و خرید بیارزشیها...
در پاسخ بینام
(به نظرخواهی پست قبلی مراجعه شود)
بدتر از انی هست که میگویم و مثالها بیشتر و مشابه دهه ۲۰ میلادی قرن پیش هست که سرانجامش میدانیم و میشناسیم و امار موجود نه فقط نشان نمیدهد که فقر در جهان کمتر شده بلکه فاصله مابین فقیر و غنی خیلی بیشتر هم شده. با توجه به اینکه ثروت دنیا بیشتر شده است (از دید آماری دنیا ثروتمندتر شده است) اما به این معنی نیست که مابین همه تقصیم میشود:
(مثال فرضی)یک کشور با ده شهروند. یکنفر ۴۰ درصد ثروت را داشت و بقیه ۶۰ درصد. در مقایصه با بقیه کشورها از روی امار فقیر بود. بعد از جهانی شد، آمار نشان میدهد که ثروت کشور ۱۰۰ برابر شده. آیا این نشان این هست که فقر کمتر شده؟؟ اگر دقت کنیم متوجه میشویم که آن یکنفر ۹۵درصد ثروت را دارد و بقیه ۵ درصد. اگر بیشتر دقت کنیم متوجه میشویم که ۵ نفر دیگر که صاحب خانه و ماشین و مال و منال شدهاند تازه کلی به بانک که صاحبش اون یکنفر هست مقروض هستند و برای پس دادن این قرضها و از ترس بیکار شدن باید هرکار به هرشرطی انجام دهند ... تازه کارفرما هم همان یکنفر هست .
از خود بپرسیم که چرا با همه زور و تضویر و تبلیغ جلوی بینالمللی شدن، که قدرت قشر کارگران و کارمندان را بیشتر میکرد و منجر به تقسیم بهتر ثروت و قدرت و چنین فاصله مابین فقر و ثروت کمتر میکرد و از تعداد فقرا کاهش میداد، گرفته شد!؟ و با چنین تبلیغاتی، جهانی شدن که قدرت و ثروت کمپانیها را بیشتر میکند، که هدفی بجز سود کلان مالی زدن ندارند و اینچنین فاصله مابین فقر و ثروت بیشتر میشود، بسرعت پیاده کردند!؟
چرا جلوی هرگونه هماهنگی مردم و ملل را میگیرند و بنام واژها و ساختمانهای تخیلی آنان را زهم جدا میکنند و نگه میدارند اما سرمایه را به هرقیمتی متحد و کاملا آزاد میکنند و میگزارند!؟
یک مثال دیگر: وقتی اینجا شرکتی بفروش میرسد، به مدیران مقدار کلانی پول میدهند و عدهای از کارکنان را اخراج میکنند و بدون مشکلی این شرکت بفروش میرسد. حال شرکت آگفافوتوز ورشکسته شده. یک شرکت انگلیسی میخواست بخرد، اما حاظر نبود مدیران بیعرضه که بعث ورشکستگی شدند سرکار نگه دارد یا بهشان پول کلانی بدهد، اما با خرید تعداد زیادی از کارکنان بیکار نمیشدند. حاظر به فروش نشدند و تصمیم گرفتند تا اخر سال خرده کاری و اسباب فروشی کنند و همه را بیکار کنند!!!
آمار و عمل دو گونه مختلف هستند. با کمک امار میشود ثابت کرد نمک برای سلامت مضر هست (کاری که خیلی وقت هست شده)و با کمک همان آمر و توصیف دیگر گونه میشود نشان داد خیلی هم مفید هست (کاری که چند سال پیش شده).
در یک جامعه سرمایهسالاری با ارائه نسبی و مقداری از آمار و پنهان نگه داشتن کل حساب میشود نطریه مطلوب صاحب سرمایه که حقوقدهنده هست را ثابت کرد. درینش که جهان ثروتمندتر شده شکی نیست اما آیا این بسود کل جامعه خواهد بود، بستگی به انتخاب راهی که پیش میگیریم خواهد داشت و این راهی که امروزه انتخاب شده، نتیجهاش در آینده خواهیم دید، مگر چشمها و هوشها باز کنیم و بدنبال راه بهتری و دیگری باشیم.
روزبروز قدرت و ثروت عده کمی بیشتر میشود و فاصلهشان با بقیه هم بیشتر، در طول تاریخ این هیچوقت نشانه خوبی نبوده.
یک امار دیگر، قبل از اوج گرفتن جهانی شدن شرکتهای مشترک المنافع روزانه بیستهزار کودک از گشنگی میمردند، کنون سیهزار نفر!!! در ضمن از اون اماری که درج کردی و این امار و چندی امار دیگر(از پولی و گران کردن مدارس و دانشگاها در غرب تا کم کردن مزایای کارگران و کارمندان و کمک به فقرا و بیکاران در غرب و به بیگاری گرفتن فقرا و کودکانشان در شرق)بوی مبارزه با فقر نمی آید (با اینکه شعارش بسر میدهند) اما بدجوری بوی مبارزه با فقیر میدهد و سرانجام مبارزه با فقیر هم در تاریخ اشنایی داریم. حال هرچقدر به نسبت به گذشته فقرا سیرتر، معتاد و سرگرمتر و توان قدرتمندان در سرکوب و کنترل خیلی خیلی بیشتر شدهاست!!!
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر