از مترو پیاده و میرم روی پله برقی. بالا آمده و از در بیرون میشوم که جمعیتی میبینم. خانم نخست وزیر آلمان و آقای نماینده برای شهردار برلین و خانم نماینده محل برای سنای برلین از حزب مسیح دمکراتها ...
خانم نخست وزیر: ... اینطور نمیشود که خارجی ها آلمانی درست و حسابی بلد نیستند و ناجور حرف میزنند. خارجی ها باید خوب آلمانی یاد بگیرند و حرف بزنند ...
اعضای حزب جوانان مسیح دمکرات: داد و فریاد و در دست همه بغیر از یکی که پرچم المان برافراشته و هی کونش و پرچمش تکان میداد و به هوا نگاه میکرد که پرچم خوب و زیبا تکان بخورد و متوجه تنبانش نبود، پلاکات در دست داشتند و به هوا کردند:
angi, pimp my neukölln
یک گیله مرد: ها ها ... هی هی و هه و هه
جمعیت سر برمیگرداند و درحالی که داشتند دست میزدند نگاه میکنند که این خلمشنگ کیست
یک گیله مرد: قیافه ها را میبینم و خنده بلندتر
پلیس: دو تا دوتا به طرف و در کنار من
من با خودم: فاصله بگیرم تا از خنده دل و روده ام نترکید و منفجر نشدم و ... خنده قطع شد ... مگر حقیقت گویی هم خنده دارد!؟ ایشان فرمودند خارجیها باید درست و حسابی آلمانی حرف بزنند، نگفتند که خود آلمانی باید دقیق آلمانی شعار بدهد. متاسفانه چون خطر انفجار رفع شده بود ماندم و تا اخر گوش دادم که ...
پلیس (با خشونت و صدای بلند): برو کنار
یک گیله مرد: برگشتم و امدم چیزی بگویم که دیدم ماشین خانمان و آقایان نزدیک هستند و رفتم کنار ... دوباره خنده ام گرفت ... سرکاران آلمان انتظار ندارند که ما خوب آلمانی بلد باشیم، بلکه میخواهند افکارشان بخوانیم که دیگر خودشان دو کلمه هم آلمانی حرف نزنند
یاد اون پلیس افتادم که سوار موتورش با انگشت اشخاص را نشان میداد و بعد انگشت خود طرف زمین میکرد و وقتی یکنفر نفهمید روی زین بلند شد و فریاد زد: "مگر نگفتم همانجا بمان!"
یاد شعار انتخاباتیشان افتادم که خودشان متوجه مفهومش نشدند.
یاد ...
جای شما خالی کلی خندیدم ...
How to Encourage Student Voice in the Classroom
۱۴ ساعت قبل
« رنگین پوست »
پاسخحذفكانديداي شعر سال 2005 اثر يك پسر سياه پوست : وقتي به دنيا آمدم سياه بودم وقتي بزرگتر شدم بازهم سياه بودم وقتي جلو آفتاب ميرم همچنان سياهم وقتي ميترسم هم سياهم وقتي سردمه سياهم وقتي مريضم باز هم سياهم وقتي هم كه بميرم باز سياه خواهم بود تو اي دوست سفيدمن وقتي به دنيا آمدي صورتي بودي وقتي بزرگتر شدي سفيد شدي وقتي جلو آفتاب ميري قرمز ميشي وقتي ميترسي زرد ميشي وقتي مريضي سبز ميشي وقتي هم كه بميري خاكستري ميشي و .... تو به من ميگي رنگين پوست؟
درود
پاسخحذفحكايت جالبي بود
به هرحال ممالك متمدن هم گاه به گاه سوژه هايي براي خنده به آدم مي دهند
به قول بابابزرگم خدا خيرشون بده كه دل مردم رو شاد مي كنن
بدرود گرامي
سلام.خودت ميدونی که گاهی ما مهاجرين هم خيلی بی ذوق هستيم و پس از سالها اقامت در يک کشور خارجی نميتوانيم جند جمله را بدون غلط حرف بزنيم.
پاسخحذفهـه هـه هـه..هـا هـا هـا...ـ
پاسخحذفایـن مـردم تـا وقـتی ادعا نـکـنند قابل تـحـمل هـستنـد ! امـا زیاد که مـدعی باشـند مـنهـم خـیلی خـوشم میاد تـو پـوزشـون بزنـم :))ـ
بـعدش هـم از کـسانی که نـصف
Ausbildungsplatz
هـاشون بـه دلـیل نـداشـتن ســواد ِ کـافی ِ فارغ الـتحـصیلان خـالی میـمـونه چـه تـوقـعاتـی داری هـا :))ـ
بـاید قـبول کـرد که نــسل جـدید آلـمان کـمـتر چیـزی از خـصایل مـثـبت نـسل ِ قـبل رو به ارث برده
I have written a post about the LABOR DAY and why it is different from the internationally known MAY DAY in States...
پاسخحذفI would be glad to hear your comments about it.
آريالا آرمین دستت درد نکنه . چه وبلاگ پر و پیمونی درست کردی . تازه با اینجا آشنا شدم . حتمن همیشه سر خواهم زد . راستی چند قیقه میح این جمله های این بالا شدم . موفق باشی به امید حق
پاسخحذف