بهترِين تعريف دموکراسي که شنيدم و خوندم از ويکتور هوگو بود و هست و اين وصف هم يک مدرک براي اينه که دموکراسي حقيقی وجود نداشته و هنوز هم وجود نداره. حالا نگوييد که واقع بينانه باش که واقعيت آن است که ما ميخواهيم و نه چيزي که به من و شما ميگويند، مگر قبول کنيم که من هرگز حاضر نخواهم بود که اين جهان امروزه را قبول کنم و اميدوارم که شما هم قبول نکنيد:
»دعوی بزرگ دموکراسی هم بستگی هست. هيچکدام از ما مفتخر نيست يک زندگی ای که فقط به خودمان متعلق باشد، داشته باشيم. زندگی من مال شماست، زندگی شما مال من است. آنچه که شما زندگی ميکنيد، من زندگي ميکنم. سرنوشت يکيست.« ويکتور هوگو
ماه و ستاره در بعدازظهر
چون دوستان سختي در خوندن دارند من (چي بگم ، مقاله که نيستند که من نويسنده نيستم و نوشته هم که نميتونم بگم که نوشتن بلد نيستم .... ) چند تا از «هولکي ميدم بقيه اش با خودتون و اگر باز به هول احتياج داريد بگيد تا يک تکون ديگه شما را بدم که جنبش با خودتون هست» ( عجب اسمي شد. اگر اينقدر بيمزه نبود خودم حال ميکردم !!!) رو با خط سياه درشت روي صفحه سفيد نوشتم. سعي خواهم کرد که رنگ مناسب براي وبلاگ هم پيدا کنم. از همه که چشمشان درد گرفت معذرت ميخواهم.
هولکي ميدم بقيه اش با خودتون و اگر باز به هول احتياج داريد بگيد تا يک تکون ديگه شما را بدم که جنبش با خودتون هست:
۱. جنگ با مواد مخدر
۲. کمبود مواد غذايي
۳. خمهوري اسلامي يعني پايان کشتکشتار و رضايت مردم (به قول مامور آمريکا)
۴. از بي معني بودن جنگ «ولتر»
دفعه ديگه پروئي ميکنم و چند صفحه از يک کتاب را ترجمه ميکنم.
سربلند باشيد
آرمين گيله مرد
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر