ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

دوشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۲

با سلام ...

در باره يکی از بزرگترين دروغهاي قرن ۲۰ ميلادي!!!!!

يکي از پليدترين چاخانهای سران سرمايه داري و نوکران سياست بازشان اينه که دليل گرسنگی و مرگ ومير بخاطر گرسنگي (بالاي۲۰۰۰۰ کودک در روز) اين دنيا زياد بودن جمعيت و کمبود مواد غذايي است.
اين دروغ را نه تنها به خورد انسانهای به اصطلاح بالغ بلکه به کودکان هم مي دهند. نه فقط در فيلمهای سينمايي بلکه در برنامه کودکان (کارتون) قهرمانهاي داستان برای مبارزه با گرسنگي به آزمايشگاه رفته و در آنجا توسط ژنتيک و علم برای همه مواد غذايي توليد ميکنند. و به اين طريق به بزرگ و کوچک مي گويند که براي مبارزه با گرسنگی به کارخانه جات شيمي و ژنتيک احتياج است. درحاليکه امروزه تنها دليل استفاده از ژنتيک محتاج کردن دهقانان به مواسسات بزرگ است. چونکه بزرهايي که به دهقانان ميفروشند بخاطر تغيرات که در ژنهای گياهان بوجود مي آرند، غير از دوام بيشتر، خوشرنگتر، خوشبوتر، بزرگتر و ...، بعد از يکبار کاشت از محصولات ديگر بعنوان بزر نميشود استفاده کرد و در نتيجه براي دهقانان هيچ راهي نميماند جز خريد هرساله نزد انساندوستان سرمايه جهاني به قيمت حتماً مناسب (آخه قول دادند!).
و يا به بهانه کمبود و بخاطر کنترل مردم و بخصوص فقرا تبليغ و خرجهای کلان ميکنند که هرچه بچه کمتر داشته باشيم بهتر و بنفع ما و زمين و دنيا و آخرت است. چونکه نه فقط اغذيه کمه بلکه جا هم نيست. برای اينکه زمين را بين خود تقسيم و اکثريت هم آدم حساب نکردند و چونکه اين زمين ارثيه بابايي و خدايي شون است برای بشر بي ارزش که قابل توجه خدايان نيستند جايي نيست و بيخيال که خيلی مِلک خداداديشون را استفاده نميکنند و به من و شما هم فضولی نيومده که با ارثشون چه غلطی مي کنند.
من خيلي از اشخاص ميشناسم که روي خود اسم دانشجو گذاشتند و در اصل مغزهاي اين دنيا هستند اما با جنگ و کنترل جمعيت موافقند و يک عمل اجباری براي راحتي و رفاه بشر ميدونند و با اينهمه سوادي و شناختی که از سيستم سرمايه داری داشتند اما کمبود مواد غذايي را باور و ازين دروغ دفاع و او را پخش ميکردند. خيلي هم سعی کردم اونها را آگاه کنم و از آمار سال ۱۹۹۶ ميلادی باهاشون صحبت کردم و ديدم خيلی اين آمار راميشناختند که در اون اومده که در سال ۹۶ برای مثال که در اين سال محصول گندم در جهان نزديک به 2 مليارد تن بود يعني برای هرنفر در روز ۸۰۰ گرم گندم موجود بود با اينحال روزانه ۲۲۰۰۰ بچه از گرسنگي مردند. نميدونيد چقدر خودم را کنترل کردم که باهاشون برای رفاه بشر نجنگم. اما متوجه شدم که سران و نخبگان جامعه اين جوانان را چنان گمراه و نا اميد کردند که اگر حقيقت را هم باور کنند بجاي اينکه صداي خود را بلند و در مقابل بيدادي ايستادگي کنند، غمگين و افسرده ميشوند و به الکل و مواد مخدر پناه ميبرند.

من و شما در يک دنيا زندگي ميکنيم که بخاطر سيستم موجود و بخاطر اينکه قحطي نياد و همه ما از گرسنگي نميريم بايد ۲۲۰۰۰ کودک روزانه از گرسنگي هلاک شوند. در يک سيستم سرمايه داري اگر همه مردم از محصول مورد استفاده به اندازه کافی و یا زياد از حد داشته باشند قيمت و ارزش اين محصولات پايين ميرود و در دنيايي که فقط به فکر سود مال و مال اندوزی است توليد اين محصولات بينفع و کسي حاضر به توليد نخواهد شد و قحطي آمده و خيلي بيشتر از امروزه بچه و بزرگ از گرسنگی خواهد مرد.

و ما هم براي اين سيستم بيرحم و بتپرست و نادانپرور بالاي۲۰ هزار کودک هر روز قرباني ميکنيم تا ما را سير کند، به هر قيمتي که باشد !!!؟؟؟

واما راه چاره چست؟ اونهايي که با سيستم و از داخل سيستم ميخواستند دنيا را عوض کنند يا خود فاسد شدند، يا شکست خوردند و سقوط کردند، یا به قتل رسيده و يا نا اميد و تنها در تبعيد فوت کردند. مبارزه مسلحانه هم تنها وقتی به پيروزي ميرسد که زور و قدرت بيشتر باشد، که با پليس و ارتشي که امروزه دولتها پرورش ميدهند به پيروزي نخواهد رسيد مگر اينکه بيرحمتر و جلادتر و جانتر از دولتهای امروزه شويم و اين هم اکثرا آدم را فاسد و مثل همون جنايتکاران ميکند. تنها راهي ميماند نافرماني از دولتهاي فاسد و دزد و آگاه کردن خود و مردم است تا گول سياستمداران، روحانيون و سران سرمايه را نخوريم. تنها راه اين است که درخواستشان را برآورده نکنم و خودمون را براي راحتي و رفاه شخصي به ندانستن و نا آگاهی نزنيم و در مقابل بيدادي و جاهطلبي و ثروتپروري و مال اندوزي بيکران عده اي کوته فکر و خودپرست کمر خم نکنيم. و دل خود را به کم وچيزهاي بي ارزش و ظاهري و نماساز خوش و راضي نکنيم.




جوابی کوتاه به پيامهاي شما:

مسئله اين است که، اين هميشه تو جامعه ما اتفاق افتاده و مي افته !!! گاهی اوقات هم جواب داده شده و هردفعه هم پيروزي به همراه آورد و يا بهتر بگم مدتی پيروزه بودند و یکجور ديگر بگم، طرفي (گروهي) کوتاه مي آمد. منظورم از پیروزی حتی اونه که مردند و يا خفه شدند و ... ، اما طرف يا گروه، يا طرف و گروه بعدي کوتاه تر اومدند.


زمان و طبيعت هم به خيالشان نيست، بين سکوت و رضايت فرقی هم برايشان نيست! ؟؟


خواهش ميکنم و ممنون. هر جوري که راحت ترهستيد من هم هر وقت، وقت شد (فعلا وقت زياد ميشه) جواب ميدم و اکثرا هم وقت خوندن ميمونه و گاهی هم همون هم نميمونه ....



خجالت ميديد! همه مون بزرگيم ..... کي ميخواهد امروزه وارد سياست بشه (البته غير از اونها که ميخواهند) . من هم نميخواستم وارد سياست بشم اما با عرض پوزش، سياست وارد من شد. یعنی فهميدم که سياست يا بهتر بگم سياستمداراني در مورد من، شما و اکثريت بشر تصميم هایی ميگرند و روي اون اسم واقعيت، سرنوشت، خواست خدا، خواست مردم، خواست اکثريت و ... مي گذارند و به خورد بشر ميدهند. دنيايي درست کردند که براي هر راهي که براي ما گذاشتند، قيمتی داره که بعذي حاضر هستند که اين قيمت را پرداخت کنند. منظورم فقط چيزهاي بزرگ نيست مثل انقلاب حتی کوچکترين راه رو ميگم که قيمتي شده و نه فقط قيمت از نظر مادّي بلکه هم از ديد معنوي. همه ما مهره هاي سياست شديم چه بخواهيم و چه نخواهيم و اگر يکچيزي را همه بخواهيم و با صداي بلند بگيم خواهد شد .........



مسئله محتاج بودن نيست که همه ما محتاجيم... مسئله وقتی ميشه که احتياج تبديل به اعتياد بشه و تنها بعد است که تسليم ميشيم و حاضريم ساکت بمونيم و اين منو ناراحت ميکنه... حالا فکر کنيد که همه معتاد به خواستهاشون بشوند و سکوت انتخواب کنند يا ميکردند فردا چه جوری خواهد شد و يا امروز چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...... و بشر هميشه تنها به فکر آرمانهاش بوده و هميشه هم خواهند ماند. مسئله اينه که آرمانهاش چي باشند .......



بچشم اومدم ......


متشکرم! همه خونها يک سرچشمه داره اما استفاده بعضی از اونها مثل گلسرخي و ميرزا کوچک بيشتر از آن بود و است تا من خودم را قاطی اونها بکنم. تا حرفهای جدي و دگر سخن ...... با اينحال خيلي ممنون از لطف شما


و حق من که ناراحت بشم. تسليم با مرگ فرق داره. تسليم انتخوابي هست و مرگ حتمي. تسليم بارداره و نتيجه اش را خواهيم ديد اما مرگ سرآخر و يا سرآغاز بهرحال خود نتيجه است ... .


فريادها جمعيتي و برنامه ريزي شده هم به نتيجه های مخطلف از ديدهاي متفاوت ميرسه. بنابراين اول بايد آگاه شد که گول هر جمع و برنامه را نخوريم. و بعد تسليم نشد.


تا وقتی که به پشت نياز داشته باشيم (اعتياد) فرياد فايده اي نداره و نميگم که به اونهايي که روبروی ما هستند فرياد بزنيم، بلکه به اونهايي که خودشون را پشتمان و يا پشت خدايان و قوانين قايم کردند داد بزنيم ......


نفهميدم که سوال ميخواهيد بکنيد و يا چيزي بگوييد !؟ اما اينجا که من هستم شبها هم ساکت نيست، خيلي وقت است که شکسته شد .....


کوچک همه شما ........


به اميد روزي که به زندان و زنداني محتاج نباشيم ............


يکي از اشتباهات گذشته و امروزه احتياج به رهبر است که اونهم به اعتياد تبديل شده. راهمون را بايد خود پيدا کنيم تا زير رهبري که ما را گمراه و از زور و قدرت و خواست ما استفاده کند نرويم. ببخشيد اما در جهان حيوانات همه موجودات رهبر دارند و خوب و بدشون هم پيشکششون و ميدونم حيوانيم (و چون ما با ادرار مرزها مون را مشخص نميکنيم بلکه با سيم خواردار و ... انسان، به معناي فلسفی نه از ديد علوم تجربي، نيستيم) اما ميخواهيم هميشه بمانيم. و فرض بگيريد که اين تصميم را بشر در گذشته ميگرفت که تغيير نکند ... . و نياز به رهبر هم بشر را محتاج به رهبر خوب و محبوب و ... میکنه و حالا کي خوبه و چه جوری محبوب شده و ازين گرفتاريها ...


ممنون!!!

ببخشيد اگر بي احترامي کردم. که منظورم بي ادبي نيست بلکه تکان دادن فکر است !!!!




شنبه چنان پشه ها بجان من افتادند که نگو و نپرس. با آستين کوتاه و شلوار کوتا در پارک داشتم واليبال بازي ميکردم و صدها نيش خوردم اما يکي از اينها نميدونم خون کدوم آدم کثيفی خورده بود که به اندازه يک کف دست دوروبر نيشه باد کرده و قرمز شده. فکر کنم قبلش يکي از همين سياست مدارهای آلمان را نيش زده بود.




اين دفعه خيلي پرچانگي کردم اما چند جمله آخر :البته خبر اول مال هفته پيش اما من خيال ميکردم که شوخي بود . عراق به ۳ قسمت تقسيم و زير کنترل ۳ ارتش خواهد رفت: آمريکا، انگليس و لهستان ...
ژنرال قبلي .... (اسمش يادم رفت) هم چونکه نتونست اسلحه هاي abc پيدا کنه اخراج شد ....

جنايتها و دروغهاي يک «جنگ آزاديبخش»! نوشته alain gresh (فارسي)

مقاله دو روزنامه آمريکايي و انگليسي در مورد روابط آمريکا با مجاهدين و سلطنت طلبان (فارسي)


شما را به خودتان و افکارتان ميسپارم
آرمين گيله مرد

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر