«ايشان فکر ميکردند ميتوانند او را نابود کنند. اما ايشان يک افسانه آفريدنند. داستان يک مريض آسمايی، که رفت تا کوبا و بعد تمام دنيا را آزاد کند. کسی که ميخواست برای ظالمين 2 يا 3 تا ويتنام درست کند. زنها او را دوست داشتند و سازمان سيا او را شکار ميکرد. کسی که تناه در دور مرد. و مقدس شد.» بقلم karin ceballos betancur
ژان پاول سارتر Jean-Paul Sartre :»من بر اين باورم، که اين مرد نه فقط يک روشنفکر بلکه کامل ترين انسان زمان ما بود«
»وای، لطافت! چقدر مهم است در لحظه زجر و درد« Ernesto Che Guevara
سر آخر يک افسانه کوتاه که چه جوری چه گوارا رئيس بانک ملی کوبا شد:
فيدل کاسترو سوال ميکند: » آیا ما در رديفمان يک "economista" (اسپانيايي برای مقتصد، متخصص علم اقتصاد) داريم؟«
چه گوارا دستش را بلند ميکند. او "comunista" فهميده بود، کمونيست. اينجوری يک دکتر، بانکدار شد. اسکناسها را با نفرت از پول و کوتاه با "Che" امضاء ميکرد.
هنوز منتظر جواب در مورد" تنها راه مناسب: اعتراض عمومي (اعتصاب و راهپيمايي بدون شعار و خشونت و شلوغ کردن) " هستم. آيا شما هم اين خطر را که من در اون مطلب آوردم ميبينيد؟
آدرس عکس 18 تير دربالای ستون چپ: http://www.nowzaii.com/images/18tir/hemase.gif
اگر آدرس يک عکس را ميخواهيد بدونيد با دگمه سمت راست موش روی عکس را بزنيد و بعد PROPERTIES را انتخواب کنيد. در آنجا آدرس را ميتوانيد پيدا کنيد.
به اميد ايرانی آزاد و جهانی بهتر
به اميد روزی که هيچکس گول رفسنجانيها و خامنه ای ها و بوش ها و دگر زورگويان پول و مال و بت پرست را نخورند
به اميد روزی که مرزهای جدايي برداشته و ديوار زندانها ريخته شود
هرروز اميدوارتر از روز قبل
آرمين گيله مرد
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر