ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

پنجشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۲

با سلام ...

به اولياء امور اعتماد نکن! خودت فکر کن!- قسمت دوم

ميليشيا فاشيست در آمريکا با ترور اوکلاهوما (اولش هم داد زدند که عرب و مسلمانان بودند) ثابت کردند، که در جنگ با "دولت اشغال شده توسط صهيونيست" از هيچ قتل وعامی دريغ ندارند. در افراطي بودن ضد یهودی با کماندوهای ترور بن لادن شريکند. اما مثل اينکه از اولين دقايق ضربه تروری کاملا واضح است که مجرمين در محيط مسلمانان شناخته مي شوند – همانجوری که بيست سال پِش خودبخود "روسها" مجرم بودند. بعد از واقعه ، و که تا اونموقع در خاب عميق بودند، یک عرب مشکوک بعد از ديگری پيدا مي کنند، در آن ميان حتی "خلبان ترور". نوع چهره ای که از او منتشر میشود، شکي را که خانم اولزن ذکرش هم سزاوار ندانست، بيشتر ميکند ...
به سوال انگيزه بايد در اين موارد کمتر اهميت داده شود. کی در اصل از بقای ستيزه و ناسازگاری مابين مسلمانان، یهودان و مسيحيان در خاورميانه سود ميبرد؟ چه کسانی "مسلمانان راديکال"، تبه کارانی مثل صدام و بن لادن را با ملياردها، اسلحه و افزار جنگی، راه و روش ترور ساختند؟ کی با پشتيبانی از دولتهای فئودال ، مثل عربستان سعودی که حقوق بشر را زیر پا گذاشته و حقیر ميشمارند، از يک طرف و از طرف ديگر با اشغالگری غير قانونی اسرائيل، مقاومت مبارزانه دنيای اسلامی را مدام ترفیع ميدهند؟ کی بايد خود را بعنوان "قدرت محافظت" غير قابل صرفنظر کند و بخاطر همين یهودان و مسلمانان را بجان همديگر مي اندازد؟ کی از تحويل دادن کنترل بزرگترين منابع نفتی خودداری ميکند ؟؟؟

و اين پيشنهاد ماتياس بروکرز بود:

"بنظر ميرسد که راهزنان ستاره کلانتر را بدور انداخته و جای هفت تیرش را به آتش کشيده اند و "تمدن" دعوت به یک جنگ جهانی شده. در اصل بايد بخاطر سياست خارجه غير قابل توصیف و خلع کرده، او و دسته اش را به مزرعه اش برگردانده و زير نظر يک سازمان ملل قویتر یک ميز گرد برای گفتگو بين ملتها گذاشته. اينجوری فقط ميشه ترور را تمام کرد و نه با اسلحه و توپ و تانک و ...!"

قسمت 5 در هفته آینده


يک وبلاگ به شما معرفی ميکنم که اگر تا حالا نمیشناختيد، خيلی از دست داديد. وبلاگ شاهرخ، يک وبلاگ پر از دانستنی. از تاريخ گذشته تا مسائل امروزه. درباره کامپيیوتر و نرم افزار و کدهای مخطلف برای وبلاگ شما. حتما سر بزنيد که سود خواهيد برد. (عجب تبليغی کردم. شاهرخ جان لطفا مبلغ برای اين تبليغ را به حساب بانکيم در سوييس واريز کن!)

يک پيشنهاد هم برای بی خاصِت کردن فیلتر : بنام فيلتر شکنها از خسن آقا. شما هم اين صفحه را کپی و در پايگاهای خود ضبط کنيد و بين دوستان در ايران پخش کنيد.




در جواب به جناب صبا:
ممنون. اگر بخوام این دنيا و سياستمدارانش را جدي تر بگيرم که دو روزه ديوانه ميشم. متاسفانه نميدونم کدوم پيام رو در سياه و سفيد ميگوييد، اما من عصبانی نمیشم چونکه جدي نميگيرم که در اين دنيا با اين عظمت و بزرگيش که در خيال بشر هم جا نميگيره اين کره کوچک و دورافتاده در يک کهکشان ناچيز که نه فقط مرکز منظومه نيست (که اينو ديگه تقريبا همه ميدونند) بلکه مرکز کهکشان هم نيست چه برسه به مرکز دنيا بودن. حالا شما به من بگيد که بشر به اين کوچکی که بودن و نبودنش اهميتی برای دنيای با عظمت نداره و اما خودش را مرکز جهان ميدونه و فکر ميکنه که دنيا دور او ميگرده و اگر نگرده اشتباه بزرگی شده (و عصبانی ميشه)، فکر ميکنه که خورشيد و ستارگانی که ملياردها سال پيش از بشر بوجود آمدند فقط و فقط برای خاطر او ميتابند، آيا اين بشر را ميتوان جدی گرفت؟ آيا او مضحک نيست؟ آيا خنده دار نيست که او برای چيزهايي که ابديت ندارد و زود ميگذرد همنوعان خود را در عمر کوتاهشان آزار ميدهد؟ من به شما پيشنهاد ميکنم که کمتر به گفتار من اهميت بدهيد، که بشر هرچه باد به غبفب بدهد و هرچه زور بزند و اين لباس و اون لباس بتن کند، ظاهر خود بسازد و ... ، سنگين تر و باردار تر نميشود ....

به همه دوستان :
خلاصه ببخشيد که گفتم اين جهان دور شما نميچرخه، اگر ناراحت شديد من بيام دور شما بچرخم .....

قدمت جهان: 10 تا 13 مليارد سال
قدمت بشر امروزه (homo sapiens sapiens): صد تا صدو پنجاه هزار سال

به اميد آگاهی

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر