ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

پنجشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۲

با سلام ...

دسیسه ورلد ترد سنتر قسمت هشتم

بدون مدرک

وقتي بيسمارک تلگراف قيصر آلمان دستکاری و کوتاه کرد تا فرانسه را به اعلان جنگ دادن، تحريک کند، شروع استفاده از جعل در يک عمل استراتژيک نبود و آخرين بار هم نبود ... . کسي (مردم آلمان) هم بعد از پيروزی آلمان و هنگامی که نخست وزير آهنين، قلمرو آلمان را درست ميکرد انتقادی ازو نکرد و بخاطر حیله او را سرزنش نکردند. همانطور که امروزه کسی از دست هنری کيسينجر رنجور نيست که او در جنگ مقدس بر ضد کمونيسم حتی از اعمال تروريستي صرفنظر نکرد. و اگر اين جعل هم بسوی پيروزي بفرستدشان، مردم آمريکا و مردمی بقيه کشوران که ازين پيروزی استفاده خواهند کرد، ناراحت نخواهند شد.

اگر مجرمين يک بانک را سرقت ميکردند و هنگام فرار کشته ميشدند و پليس سعی ميکرد با مدارک موجود –"يارو از بانکها متنفر هست و در دو سرقت در آفريقا هم دست داشته"- رئيس گروه را بازداشت کند، نميتوانند دستور بازداشت را از يک قاضی محلی بگيرند. چه برسه با "بدون مدرک" کشور ديگری او را تحويل دهد.

بعد از سخنرانی جنگی و خالی از مفاد بوش –"کسی که با ما نيست، با تروريستها است."- (که با سخنان بقیه فاشيستان و فالانژ ها تفاوتی ندارد) هرکی ايرادی، انتقادي کرد و ميکند و چرا ميگويد جزو دوستداران بن لادن و طالبان ميشود (آشنا بنظر مياد، نه؟ من هم يکبار گفتم چرا همچین!؟ چهره حقيقي خودم رو نشون دادم که طرفداری آخوندها و ضد ايرانی بودنم هست و حتی ضد انسانی :-). و هرکي کاملا با عدالت بينهايت آمريکا موافق نيست، فقط ميتواند يک تروريست باشد. با اینحال و با اينکه با مدارک موجود نميتوانند بن لادن را در يک دادگاه محکوم کنند، با همچين مدارکی دو کشور را اشغال کردند. همین ثابت ميکنه برای گمراه و کنترل کردن مردم از دستگاه قوی پروپاگاند استفاده ميشود.

بعد از پژوهشهای اوليه، اف. بی. آی. گفته بود که برای اين ترور پول زيادی نياز نبود، حداکثر با دويست هزار دلار، و حتي به حمايت يکي از کشورهای مشرور نيازي نبود. يعني در اصل هر سلول توطئه چين و متعصب تروريستي ميتوانست اينکار رو انجام دهد. با اینحال بعد از چند روز نفوذ سی. ان. ان. اکثریت باور کرده بودند که اگر بن لادن نبود یکی ديگر از "شبکه ترور" اسلامی بود.


Mathias Bröckers 24.09.2001

»من تعجب نخواهم کرد اگر بزودي "مدارکي" پيدا شود که عراق هم در جريانات گرفتار هست و آمريکا لشکرکشی مجازاتی استفاده کرده، تا خود را با کمک همبستگي جهانی در نقاطی که از لحاظ استراتيژيکی غير قابل چشم پوشی، در خاور ميانه، هست، تا نيم قرن ديگر هم بمانند. رژيم سعودی (که بعد از طالبان ارتجائي ترين کشور اسلامی هست) بزودی توسط یک مهره معتدل تر عوض ميشود و شهرهای مقدس هم در تير رس ارتش آمريکا ميمانند. بعد ميتوانیم در انتظار "پاکسازی شدن"(مراحعه شود به Die USA auf Kriegspfad in Mazedonien von Michel Chossudovsky ) بالکان از نظر تشکيلات لوله نفتی آنگلو-آمريکايي –و بر ضد علاقه-الف-فينا [شرکتهای نفتی فرانسه و ايتاليا. آرمین] بمانيم. و بهمين دليل هم يک لشکرکشی-همبستگی نخواهد شد بلکه مثل جنگ خليج فقط يک شراکت با انگليس تحمل ميشود. يک اتحاديه اروپا که با بالکان و اروپای شرقی توسعه داده شده و مرکز آن پاريس و برلين هست، مورد قبول مصلحت آمريکايي نيست.
اگر اين اتفاقات پيش آمد، بایستی برای کتابهای تاريخی امروز نوشته بشود که يک بار بيشتر یک جعل، يک اتفاق دستکاری شده و برای پروپاگاندی استفاده شده، دليلي برای يک رويداد تاريخ جهانی شده است.«



خوب این يک قسمت از مقالات آقای بروکرز هست که در بيست و چهارم سپتامبر 2001، سيزده روز بعد از ترور نيويورک نوشته بود، که من سعی کردم مو به مو ترجمه اش کنم و نه فقط ازشون استفاده. در مورد عراق که حدسش درست بود و خيليها هم اين حدس رو ميزدند. در مورد مهره های معتدل تر هم که چندی قبل و بعد شاهان و امیران و شیخان منطقه فوت کردند و فرزندانشان جانشینشان شدند. و درست سروقت هم که مسعود تنها کسی از سران افعان که امکان داشت با دخالت مستقيم ارتش غربی مخالفت کند، توسط القاعده ترور شد.

قسمت نهم: جمجمه ها، استخوان ها و بوش ها
تا بعد

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر