ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

سه‌شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۲

با سلام ...

سفرهای گاليور

در اين کتاب هروقت گاليور به يک قوم جديد برميخوره، اون قوم يکي از صفات بشری رو کامل کرده و یا یکی از رفتارها و اعمال احمقانه انسان رو انجام ميده و به اين طريق در این کتاب از بشر انتقاد ميشه. گاليور با گفتن حقیقت و تعريف داستان به ديوانه خانه انداخته میشود و هر سخنی که میگوید خود دکتران اين سخنان و افکار را بعنوان انتقاد از حکومت و جامعه و دين و بشر از دهان يک ديوانه ميبينند و آنها را خطرناک ميدانند و کفر و گناه و ... میشمارند. در ضمن برای همه از جامعه خودش صحبت ميکنه و بعد از ديدن قوم غولها و ديدن اينکه جامعه اونها کامل و همه راضی هستند برای اينکه خودش، خودش را و غولها، انسانها راهم از نظر روانی کوچکتر از خودشان نبينند، شروع به تعریف و تمجید از کشورش ميکنه (بريتانيا) و سر آخر ملکه غولها اين جواب رو به گاليور ميدهد:
»شما آشکار کرديد که طمع و حرص، جهالت و تنبلی برای يک مقام دولتی تنها کيفيتها هستند، که قانون گذاری شما توسط اشخاصی انجام ميشود که آنها را زير پا ميگذارند و بهترين کارشان اين است که اين قوانين را جور ديگر تعبير کنند. پس من فقط ميتوانم به اين نتيجه برسم که ملت شما بدجنسترين و خطرناکترين قومی پر از ناچيزان کوچک و تنفرانگيز هست، که طبيعت بايستی از خزيدنش بر روی زمين زمانی عذاب بکشد.«



تابستان ۲۰۰۳ برلين




هر غروبی نشانی از طلوع تازه هست.

آرمین گیله مرد

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر