افتراء، قربانی کردن انسانها و صلح جديد آمريکايي (new pax americana)-قسمت اول
همونجوری که ميمون های مذکر هنگام توفان و رعد و برق به بالای تپه رفته و با چماق در دست ضد دشمن آسمانی مي خروشند، همانطور هم فرياد گنگ دو سوم مردم آمريکا برای جنگ با يک دشمن مخفی و ناشناص (غیر از يک اسم مامور سيا و يک ليست که تبديل به گروه شد) قابل فهم هست. يک نوع مکانيک ژنتيکي مقصر شناس!
در اوايل تاريخ بشر، که از بلاهای جهانی توسط شهاب و سيل نقش بسته شده است، از واکنش اين بلاهای ناگهانی يک فرهنگ قربانی بودن و قربانی کردن بوجود آمد. بازماندگان ايشان با جراحات روانی وارد شده اين بلاها را به نمايش ميگذاشتند و ارواح و بتها و خدایان را انجام دهنده اين مصيبت و رفتار و کردار خود که ناخوشايند قدرتهای نامرئی بود، را دليل اصلی زلزله و ماه گرفتگي و سيل و دگر بلايان دانستند و با قربانی کردن اغذيه، حيوان ها (منجمله انسان ها) و مال منال و دعا و نياجت کردن سعی ميکنند آنها را آرام کنند. امروزه هم کودکانی که بخاطر يک حادثه شوکه ميشوند، يکي از مراحلی که طی ميکنند اين است که آن اتفاق را بازی کرده و خود را بجای مهرهء تعين و کنترل کننده ميگذارند.
همانطور که تئوری نقد مصيبت، که امروزه يک فرضيه با مدارک خيلي خوب (ثابت شده) است، که ضربه های سخت شهابها و دگر اجسام آسمانی در دوازده هزار سال گذشته بر تاريخ تمدن اثرها گذاشتند*، هنوز مورد قبول کلی قرار نگرفته است، همانجور هم تئوری قربانی بودن و کردن، بعنوان نمايش شفا بخش بعد از مصیبت های طبيعي که زخمهای روانی برجا گذاشتند تا حالا يک پيدايش در حاشيه علوم هست **.
بنا بر تئوری هينسون ريشه ضد يهودی در دگرگونی جديدی که در دين یهودی بود (برای اولين بار از قربانی کردن خونين برای خدایان صرفنظر شد)، هست. کنيسه بدون قربانی يک تحریک بشمار مي آمد و حتی نويسنده رومی، فيلوسترات (Philostratus)در قرن دوم ميلادی در ان يک نوع دسيسه بر ضد تمام دنيا ميديد: »يهودی ها مدت زمانی هست که نه فقط بر ضد روم، بلکه ضد همه جنس بشر برخاسته اند. آنها در يک انزوا غير قابل نفوذ زندگی ميکنند و همنشيني با بقيه جهان را رد ميکنند. خود را از سنت قرباني آتش، نيايش و قرباني شکر مستثنی کردند (ببخشید ترجمه کار من نيست). برای ما غريبتر از شوش و باختر و حتی هند دور هستند «. بنا بر فرضيه هينسون بخاطر همين فرق با بقيه اديان و قومها، يعني قربانی آتش را رد ميکردند، مقصر مقدم شده بودند و هر بلايي سر يک جامعه مي آمد یهوديان را مقصر ميشناختند که به قربانی شدن آنها در آتش بدست آلمان نازی منجر شد.
ادامه دارد...
· * رجوع شود به:
· Fred Hoyle: "The Origin of the Universe and the Origin of Religion, Rhode Island & London: Moyer Bell 1993
· Fred Hoyle: "Kosmische Katastrophen und der Ursprung der Religion, Insel Verlag 1997
** رجوع شود به:
Heinsohn.: "Die Erschaffung der Götter - das Opfer als Ursprung der Religion", Rowohlt 1997 Gunnar
»آفرينش خدايان – قربانی بعنوان منشأ دين«
کتاب هينسون رو نخوندم و ندارم، اما کتاب فرد هويل رو دارم و هروقت خوندم براتون ازش تعريف ميکنم.
به سلامتی
ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
پنجشنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۲
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر