ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

پنجشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۲

با سلام ...

جمجمه ها، استخوان ها و بوش ها - قسمت دوم

در سال 1913 اس. اس. آلمان نشانهای جمجمه و صليب استخوان که در اصل مال انجمن " جمجمه و استخوان " برای سازمان خود انتخواب کردند. اين عمل حتماً باعث خوشحالی پرسکوت و همکارش هريمن (Harriman Averell) شد که نه مثل خيلی از سرمايه گذاران آمريکايي (****) مخفيانه به آلمان نازی کمک ميکردند بلکه چنان واضح اينکار را ميکردند که سفير آمريکا در آلمان William E. Dodd در سال 1937 در يک مصاحبه با نيويورک تايمز کفت:
»يک گروه از کارخانه داران آمريکايي در کار هستند که ميخواهند يک کشور فاشيستي بجای دولت دموکرات ما بگذارد و آنها فقط با دولتهای فاشيست آلمان و ايتاليا کار (معامله) میکنند. (من در پست خود در برلين کلی دست نوشته ؟؟ آخه آلمانی نمیتونی جوری ترجمه کنی که ما بفهميم حالا پرروئي ميکنی و انگليسي ترجمه ميکنی؟ ... گفتم شما شاید خجالت بکشيد، اين حرفها رو بزنيد، خودم گفتم!) من در برلين کلی نامه دارم که گواهی ميدهند که خانوادگان رجال آمريکايي چقدر به رژيم نازی نزديک هستند ... .«

مردان جمجمه با هيتلر يک "پدرجنده" (البته به قول خودشون مادرجنده) دلپسند خود را پرورش داده بودند. قبل از به قدرت رسيدن هيتلر سفارت آمريکا اوايل دهه 30 جهت پژوهش از دولت خود سوال کرده بود که: حاميان مالی هيتلر چه کسانی هستند و او اينهمه پول برای تبليغات پرخرج انتخاباتی و مسلح کردن ارتش خصوصی خود (300 هزار نفر لباس قهوه ای) را از کجا مي آورد؟ کارمندان سفارت در دست مزدوران اس. آ. اسلحه های ساخت آمريکا ديده بودند. Fritz Thyssen، يکی از کارخانه داران بزرگ آلمان و پرنفوذترین در بازار پولاد آلمان، بعد ها اقرار کرد که از سال 1930 در پروژه-هيتلر سرمایه گذاری کرد. مشاوران مالی و بانکدارانش در اون زمان بوش (پدربزرگ) و هريمن بودند.

یکنفر از گروه رئيس جمهوران، وزرا، بانکداران بزرگ و صاحبان صنايع بزرگی که جزو انجمن برادرانه "جمجمه و استخوان" بودند، Henry Stimson بود که در سال 1888 وارد انجمن شد و تا مرگش در سال 1950 برای هفت رئيس جمهور آمريکا مقام وزارت را بعهده داشت. او را نه بخاطر اصلش (سفید-انگلساکس-پروتستان نبود) بلکه بخاطر توان و عملکردش برای انجمن برداشتنش. او، معروف به "کلنل"، بعنوان وزير جنگ (بقول خودشون وزير دفاع) روزولت يکي از مهندسين جنگ جهانی دوم و جنگ سرد بين آمريکا و شوروی بود. در مورد جعل-پرل-هاربر که برای مردم آمريکا اجراع شده بود تا آنها را برای جنگ آماده کنند، ازش سخن رفته بود. در روز حمله، هفتم دسامبر 1941، او در دفترچه خاطرات خود چنين نوشت:
»وقتی که اولين اخبارها بدستم رسيد که ژاپن به ما حمله کرده است، اول از همه احساس راحتی کردم که زمان نامعلومی گذشته است و بحران يک نوعی شده بود که تمام افراد ما را متحد ميکرد. با وجود اخبار يک فاجعه که سريع توصعه پيدا ميکرد، تمام وقت اين حس مسلط من بود. چونکه من باور دارم که اين کشور از هيچ چيزی نباید هراس داشته باشد وقتی که متحد هست ... «

يک مرد استخوان از يک فاجعه نميترسد، براي اينکه جان چند هزار نفر ملوان چيزي نيستند و وقتی سرانجام چيزي برای ترسيدن نيست و يک اختلاط بزرگ هم آماده هست. نويسنده زندگینامه اش گفته است که استيمسون اين عقيده را داشت که آمريکا بايد در هر نسل يک جنگ کند. برای اينکه اينکار اتحاد ملت را قويتر کرده و از لحاظ اخلاقی و اقتصادی (معنوی و مثنوی) کارکرد پاک کننده ای دارد. بنا بر گزارش واشینگتن پست قبل از اينکه جرج بوش (پدر) تصميم به جنگ با صدام بگيرد زندگی نامه او را که تازه نشر شده بود خوند: کلنل – زندگی و جنگ های هنری استيمسون ("The Colonel - Life and Wars of Henry Stimson") (*****)

ادمه دارد ...

(****) مراجعه شود به کتابGeorge Sheldon "Facts & Fashism" (1943)

(*****) مراجعه شود به اين انشاء: George Bush, Skull & Bones and the New World Order , April 1991

_______________________________________


نترسيد از آگاهی، که هرچفدر هم تلخ باشد، تنها راه بسوی آزادی هست.
نترسيد از آزادی، که هرچقدر هم هراس انگیز باشد، تنها سعادت ما و فرزندانمان در اين زندگی کوتاه هست.

آرمین گیله مرد

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر