۱۳ دسامبر قرار هست دانشجويان بخاطر کسر بودجه در تعلیم و تربیت در بسیاری از شهرهای اروپا (فعلا آلمان و فرانسه، انگلیس، سوئيس و به احتمال زیاد بلژيک) بخيابان بروند. در آلمان سنديکاتها و گروه ها و سازمانهای اجتماعی و فرهنگی هم مردم را درین روز به شرکت در تضاهرات دعوت کردند.
از هفته پیش در برلين:
خیلی از پروفسورها و استادان درسهای خود را در خیابان دادند. طولانی ترین درس فيزيک از دوشنبه ساعت دوازده بعد از ظهر تا پنجشنبه 12 بعد از ظهر داده شد. البته هر 2 ساعت استاد عوض میشد و هرچندی هم دانشجویان. من هردفعه بیشتر از ۵ ساعت دوام نیاوردم (اما هرروز رفتم) و آخرش تنها فکرم فقط اين بود که دفعه ديگر در گردهمایی پیشنهاد بدم که فقط تابستان ها اعتصاب کنیم .
عده ای با پوستری که رویش نوشته: منطقه محافظت فرهنگی و عملی – براه افتادند تا به دیوار همه مهدکودک ها، مدارس، موزه ها و تاتر و ... بچسباند.
انواع و اقسام برنامه ها اجرا شدند.
لخت مادر زاد و یا با مایو با شعار »آخرین پيراهنمان را برای تعلیم و تربیت میدهیم« در مرکز شعر و درین سرما شروع به دویدن کردند (ازین ماجرا به بعد اعتصاب در همه رسانه های آلمان ديده ميشود).
تظاهرات در محله پولداران با شرکت هزار تا هزار پانصد نفر. بخاطر باريک بودن خيابان ها به چهار فصمت تقصیم و تمام محله را اشغال کرديم. اين محلات در اصل هميشه روشن هستند. یعنی چونکه نباید صرفه جویی شود اگر خانه هم نباشند، چند چراغ روشن هست. اما اين جمعه محله تاريک بود. ويلا ها تاريک تاريک اما پشت پنجره سایه شان معلوم. ما را ميديدند پرده کرکره آهنينشان به پايين ميکشيدند. اگر پياده بودند قدمشان را سريع تر ميکردند، ماشين سوار ها از پياده رو ميرفتند تا به ما نزديک هم نشوند و یا فوری چراغ را خاموش ميکردند که مثلا ماشین پارک شده هست.
شنبه من شاهد نقض حقوق بشر شدم. بعد از تظاهرات شنبه، عده ای بسوی هتلی که حزب سوسياليست آلمان (کمونيستهای سابق حزب حاکم آلمان شرقی سابق) نشست داشت رفتند. اين حزب در انخابات قبل برلين با قول اينکه بودجه تعليم و تربيت کسر نميشود و دانشگاه پولی نميشود، با کمک رای دانشجويان رای زياد آورد و با ائتلاف با حزب سوسيال دمکرات (اسما اما رسما هيچوقت سوسياليست نبودند و زير فرمان شرودر، نخست وزير وقت آلمان، دمکرات هم ديگر نيستند) و با امضای قرار داد ائتلاف که اين نقطه هم در آن نوشته شده هست، به قدرت رسيده و جزو دولت برلين هستند. بعد از نيمساعت ايستادن در چهار را، يک حزبی به بيرون آمد و با دانشجويان سخن گفت، زياد چکن زد اما چيزی نگفت. درين همگان پلیس خود را مسلح کرد (کلاه خود و زره) و دانشجويان را دعوت به رفتن کردند. بعد از دومين دعوت من به پياده رو رفتم. عده ای ۳۰ تا ۴۰نفری روی خيابان نشستند و پليس آنها را محاصره کرد و من و اونهایی که سرپا ایستاده بودند پلیس را محاصره کردیم. پلیس شروع کرد دانشجويان یک یک بلند کردند و دستگیر کردن و مردم که دور و بر بودند شروع به هو کردن. پلیس به طرف ما میاد و ميگوید برويد. ما اعتراض ميکنيم که وسط خيابان وا نستادیم و در پیاده رو هستیم. پليس روبروی من ميگويد اين يک جماعت هست و شما اجازه ندارید. من هم چشم در چشم پليس ازش ميپرسم:» چه احساسی دارید وقتی حقوق بشر را نقض ميکنيد؟« توی چشم من نگاه ميکند و با پررويي تمام ميگويد : »نقض نميکنيم!« من:» هرکی اجازه دارد در جماعت مسالمتی شرکت کند!« با اخم و مجهز به کلاه خود و پوزه بند و زره : »ما هم صلح آميز هستيم« و اشاره از سمت راستيش که برو دگر چکن نزن که شروع به هل دادن کردند و جماعت به اصتلاح محاصره کردن پليس مثل بنده به عقب و به اصتلاح محاصره کنندگان با همديگر و با محاصره شدگان جدا شدند. تا اونجايي که من شاهدم پنچ نفر را با خود مسلمتانه بردند. با احتمال زياد گروه محاصره شدگان هم پخش شد. خلاصه برای انقلابيون دو آتشه: اگر هم مسالمت آميز نميشد، پدر همه رو در مي آوردند. تمام کوچه پس کوچه ها هم پر ماشين های پليس بود و آماده! جمعه باطومها را به در ماشين آويزان کرده و در را باز گذاشته بودند و ديروز با کلاه خود و زره و امروز ... .
ماده بيست حقوق بشر:
۱. هر کس حق دارد آزادانه در احزاب و جماعت مسالت آميز شرکت جويد.
۲. هيچکس را نميتوان وادار ساخت به حزبی بپيوندد.
سر آخر اين گب يک نقطه در مورد دنيای به اصتلاح آزاد غرب : پنج شنبه ۲۷ نوامبر در برلين ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر بخاطر کسر بودجه در تعليم و تربيت و گرانتر کردن هزينه دانشجويي بخايابان رفتند. اخبار کانال يک آلمان صدها دانشجویان پرو را که بهمين دلايل بخيابان ريخته را نشان ميدهد اما حرفی از تظاهرات برلين نميزند.
آرمين گيله مرد ، ديروز
چون ديروز زياد چکن زدم، بقيه بعداً ...
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر