ادامه:
فردوسی پس از تشريح قيام مزدک و مزدکيان و مجادله آشکار ميان مزدک و خسرو که به وليعهدی انتخاب شده بود، نيرنگ خسرو، توطئه مغان و بزرگان برضد مزدک، مناظره، زنده بگور شدن مزدکيان و بردار کردن مزدک (۱۴) اضافه میکند که «بزرگان دوباره از اموال، زنان، اطفال و باغات آراسته خود ايمن شدند». (۱۵)
مقايسه آنچه که درباره داريوش و گئوماتا و فرورتيش و انوشيروان و مزدک مختصراً يادآوری شدند نشان ميدهد که داريوش و انوشيروان در يکطرف و فرورتيش و مزدک در طرف مقابل آن قرار داشتند. با توجه به اين دو مثال مختصر بخوبی روشن میگردد که ايرانيت بمعنای تکيه بر تاريخ و فرهنگ گذشته ايران ميتواند دارای دو محتوی اجتماعی کاملاً متفاوت و متضاد با يکديگر باشد. ايرانيتی که بر جنايات داريوش و انوشيروان و امثالهم و طبقات و قشرهای غارتگر و ظالم (در گذشته و حال) و نظريات آنان تکيه دارد و ايرانيتی که بر قيام فرورتيش و مزدک و تاريخ و فرهنگ و نظريات ميليونها انسان زحمتکش که در واحد جغرافيائی ايران زندگی کرده و غارت شدهاند و میشوند متکی است.
مزدک بهمان سبب بدار آويخته شد که فرورتيش نيز بدست داريوش مُثله شد و مليونها انسان زحمتکش در ايران حيات خود را در طول تاريخ ايران از دست دادند.
با وجود کشتار مزدکيان در ايران افکار مساوات طلبانه مزدک از ميان نرفت و نمیتوانست از ميان برود زيرا در جامعهای که ظلم و جور و غارت حاکم باشد، حق و خواست طبيعی و روشن استثمار شوندگان برای برابری و مساوات و لغو استثمار و حذف مالکيت خصوصی بر آنچه که حاصل کار نيست نيز وجود خواهد داشت – چه در دوران ساسانیان و چه پس از سقوط این سلسله شورشهای فراوان در ايران و مناطق مجاور رخ دادند که بطور عمده بر نظريات مزدک تکيه داشتند و یا لااقل تاثير نظريات مزدک بر آنان را میتوان نشان داد. بطور مثال شورش بخشی از سپاهيان بسرکردگی ابرزين و قيام شاهزاده خوارزمی بنام خورزاد. در هردوی این قيامها مردم محروم و تنگدست شرکت و دارائی ثروتمندان را میان فقرا تقسیم میکردند.
(...)
ادامه دارد : درمورد ميرزا آقاخان کرمانی و ميرزا آقاخان در مورد مزدک
(۱۴) کلیما، اوتکر، تاریخ جنبش مزدکیان، ترجمه جهانگیر فکری ارشاد، تهران ۱۳۵۹، صفحه ۲۷۹ - ۲۷۸
(۱۵) همانجا
مُثله: شکنجه، بريدن گوش و بينی
منبع: اولين جمهوری شورايی در ايران
اثر پرفسور دکتر شاپور رواسانی
نشر شمع
تکيه روی کلمات و جملات از يک گيله مرد
ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر