فصل اول
(...)
ميرزا آقا خان در سال ۱۲۳۳ در بردسير از نواحی کرمان متولد شد. پدرش مالک نسبتاً متمولی بود، و در يک گروه صوفی شرکت داشت.
ميرزا آقاخان در کرمان به تحصیل زبان و ادبيات فارسی و عربی، تاريخ و فلسفه اسلام، تاريخ ملل، رياضيات و منطق، حقوق اسلامی و طب پرداخت. هم چنين توانست بزبانهای فرانسه و انگليسی آشنا شود. ميرزا آقاخان توانست در سال (۱۲۶۰ هـ.ش) در مدرسه زبان ژزوئيتهای اصفهان اطلاعات خود را در زبان فرانسه تکميل نمايد. همين امر موجب شد که بتواند از آثار نويسندگان فرانسوی و يا کتبی که بفرانسه ترجمه شده بودند استفاده نمايد. در دوران تحصيل در کرمان و اصفهان ميرزا آقاخان تمايل فراوانی به آشنائی با تاريخ قديم ايران در دوره پيش از توسعه اسلام در ايران نشان میداد.
ميرزا آقا خان مدتی کوتاه مامور وصول ماليات در کرمان شد، امّا از انجا که نمیخواست وسيله و ابزار غارت مردم بشود، با حاکم اختلاف پيدا کرد و مجبور شد در سال ۱۲۶۰ (هـ.ش) کرمان را ترک نمايد و توانست پس از مدتی اقامت در اصفهان و تهران و مشهد به اسلامبول مسافرت نمايد (۱۲۶۲) دراين شهر که تا حدّی مرکز مخالفين سلطنت استبداد قاجاريه، شده بوده ميرزا آقاخان توانست با تجار و معلمين و روحانيون روشنفکر همکاری نمايد.
زندگی ميرزا آقاخان در اسلامبول از طريق تعليم خصوصی در رشتههای ادبيات ايران و عرب، علوم انسانی تامين میگرديد و بعلت مقالهای که در روزنامه اختر عليه خرافات و استبداد منتشر نمود مورد کينه شاه ايران قرار گرفت. دولت ايران برای جلوگيری از دخالتهای سياسی ميرزا آقاخان مکرر از حکومت عثمانی تقاضای تحويل او را مینمود.
ميرزا آقاخان ده سال در اسلامبول مقيم بود و در اين مدت توانست با آثار ولتر، روسو، مونتسکيو، کانت، هوبس، اسپينوزا و همچین با مکاتب سوسياليسم و آنارشيسم آشنا شود.
(...)
بر افکار ميرزا آقاخان نه فقط نظريات فلاسفه و جامعهشناسان اورپايی بلکه متفکرين ايرانی مانند ميرزا فتحعلی آخوندزاده و سيد جمالالدين اسدآبادی و ملکم خان نيز اثر گذاشتند، (...)
در اسلامبول با شرکت ميرزا آقاخان سازمانی از مخالفين سلطنت بنام آدميت بنيان گذاشته شد که هدفش خدمت نه فقط برای يک ملت خاص بلکه برای انسانيت بود. پس از کشته شدن ناصرالدين شاه قاجار بضرب گلوله ميزا رضای کرمانی (۱۲۷۵ هـ.ش) با تقاضای دولت ايران، دولت عثمانی ميرزا آقا خان را به دولت ايران تحويل داد. وپس از مدت کوتاه ميرزا آقا خان در تبريز بدستور علی ميرزا وليهد شهيد گرديد.
(...)
ادامه دارد ...
ژزوئيت: فرقهای از کاتوليکها
ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام
سهشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۳
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر