ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۳

با سلام ...

درباره مزدک

منبع: اولين جمهوری شورايی در ايران
اثر پرفسور دکتر شاپور رواسانی

نشر شمع

(...)

فريدون آدميت در تشريح آراء ميرزا آقاخان درباره مزدک می‌نويسد:

«بعلاوه در اواخر دورهء ساسانيان هوشمندان و فيلسوفان دانا در ايران بسيار پيدا شدند که خواهان نظام اجتماعی جديد بودند. بزرگترين آنان مزدک فريدونی بود. مزدک "اعجوبهء افرينش" بود. و آنچه درباره وی گفته‌اند اغلب "بهتان و افترا" است، و همه از ان ناشی گرديده که قلم در کف دشمن بوده است. مزدک "پاک" در آن زمان می‌خواست همين "حريت و مدنيتی" که پس از قرون و هزار کشمکش اکنون در اروپا تأسيس يافته و از انديشه‌های حکيم "بورقاش"(؟) سرچشمه گرفته است، در ايران برپا کند. مزدک آن حکيم فرزانهء دانا برخاست تا اصل "اگاليته را که مساوات حقيقی است و ريشهء قوام ملت و شوکت دولت" در ايران بنيان گذارد. دانسته بود "جنگ و ستيزهء داخله و خارجه ... که سبب خرابی دولت و ملت" می‌گردد ناشی از دو مسئله است: "مال و بضاعت" و "عيال و مزاوجت" و نيز "تمام تزاحم حقوق و تصادم منافع و تضاد افکار" افراد از همان دو معنی سرچشمه میگيرند.

پس بتأسيس آئين عدلی روی نهاد که عامل ظلم و ستم و ريشهء خرابی و فقر اُمم را براندازد. بر اين اساس "دعوی مالکيت" را نفی کرد چه معتقد بود همه چيز ازجاندار و بيجان ملک پروردگار است و مالکيت آدمی "کفر و شرک". میخواست "قانون" مساوات را در اموال، و نظام اعتدال را در زن گرفتن و عيال داشتن اجراء فرمايد. بعلاوه خوردن گوشت را حرام میدانست چه "منافی حقوق حيات و مساوات" است. معتقد بود همنچنانکه همهء افراد آدمی در آفرينش و حواس ضوری و غرائز طبيعی "برابر و مساوی سرشته گشته‌اند بهمین منوال از نعم و نوال خالق ذی الجلال بايد کلاً بتساوی در عالم زندگانی بهره‌ور گردند." و اگر غير از اين باشد "در طبيعت ظلمی واقع شده است". ازآن گذشته اعتقاد داشت حکومت مطلقه که زمام ادارهء مملکت در دست يک نفر باشد، وحد وقيدی هم برای خمود نشناسد مطلوب نيست. و هر فردی "در امر حکومت و سلطنت حقی دارد" و ازينرو ادارهء مملکت بايستی "بشورای منتخبين و بزرگان قوم" سپرده شود.»

ميرزا آقاخان در رأی نهايی خود میگوید: نمیتوان منکر شد که «ترقی هر ملت بر حُرّيّت افکار و اعمال است تا در سايهء تجارب عديده حقيقت را بدست بياورند». و در ايران هيچوقت کسی جز مزدک برای «طلب حقوق عامه و ادعای مساوات مطلقه» برنخاست و هيچ کس جز او هرگز بخيال «تغيير وضع حکومت و طلب مساوات حقوق و آزادی» نيفتاد. چکيدهء سخنان او «ابطال حق سلطنت و تأسيس جمهوريت» بود.

در يکهزار و پانصد سال پيش مزدک هاتف پيامی بود که امروزه اروپا بمعنی آن پی برده و مايهء ترقی و شاخص مدنيت آنست. اگر دری که مزدک به روی ايران گشود بسته نشده بود، و پيش رفته بود امروز هيچيک از ملل متمدنهء دنيا بپايهء ترقی ايران نمی‌رسيدند و اين ملت را در منتها درجهء نقطهء ترقی و مدنيت مشاهده میکردند. ميگويد: بايد دانسته شود که آنارشيست‌ها و سوسياليست‌ها و نهليست‌ها و کمونيست‌های اروپا و امريکا تازه بمقام مزدک آن "حکيم حکمت بنيان" رسيده‌اند. همهء اين فرقه‌ها مساوات مطلق را در ميان افراد بشر ميخواهند، و معتقدند که با اجرای آن ريشهء ظلم دولت و ستيزگی مردم از ميان برداشته می‌شود. (۱۳)

(...)
(۱۳) آدميت، فريدون، زندگانی و افکار ميرزا آقاخان کرمانی، تهران ۱۳۴۶، صفحه ۱۶۵
اگاليته: تساوی
شوکت : قدرت
مزاوجت: زناشویی، زوجگيری
حُرّيّت: آزادی
هاتف: آواز دهنده

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر