سالهای سال است که مردم ایران برای دستیابی به یک حکومت دموکراتیک شیوه های گوناگون
مبارزه علیه ظلم ، استبداد و تحجر را در پیش گرفته و در این راه تجربه های گرانی را پرداخته اند . هزینه های که همواره با خشونت ، اعدام ، سنگسار حصر و ربایش ، حبس و .... مترادف بوده است و سالهای سال است که این ملت مظلومیت خود را فریاد می زند تا شاید گوش شنوایی در سطح جهان پیدا شود و دریابد که چه بر سر این مردم مظلوم آمده است .
در همین راستا هرازگاهی ندای بشر دوستانه ای از کوچه ای به پا خاسته و فریاد ستم سیز این مردم را شنیده و به یاری شتافته است اما به دلیل ناتوانی در تقابل با مافیای استبداد در گستره جهانی بی اثر مانده است . اکنون که دموکراسی و دفاع از حقوق بشر شعار روز هر سازمان و فعال سیاسی در جهان است (( بویژه در سالهای اخیر)) بارها و بارها ملت ایران از عزم جزم دموکراسی خواهی خود را چنان جهان شمول ساخته است که کمتر کسی یافت می شود این غرش رعد آسا را نشنیده باشد .
پس کجاست آن گوش شنوایی که به دور از هرگونه دسیسه سیاسی و بدون نگرش به بازیهای تکراری سود آور و بده بستانهای بحث برانگیز این فریاد ها را بشنود و دست یاری به سوی این مردم دراز نماید ؟!
آیا خروج غیر قابل توجیحه پرونده قطور نقض حقوق بشر توسط حاکمان نامشروع ایران از دستور کار سازمان حقوق بشر نشانه همان بده بستانها نیست ؟!
تا چه زمان باید در قبال این همه مظلوم کشی و ستم ورزی یک حکومت نامشروع سکوت کرد .
آیا این همه سکوت توجیحه ناپذیر در برابر نقض های بی شمار حقوق بشر (( بر اساس اعلامیه حقوق بشر)) برازنده نامها و نشانهای مدعیان حقوق بشر است ؟!
نقض حقوق اناسانی انسانها و اعمال ضد بشری که توسط مذهبی نمایان اندیشه ستیز به سیل در آمده چنان واضح و آشکار و غیر قابل شمارش است که نیازی به اشاره مستقیم نمی بینم فقط همین بس که یاد آوری کنم چگونه دهها هزار انسان فقط برای ابراز عقیده جان باخته و بی شمارکسانی که زیر شکنجه های قرون وسطایی خرد شده اند پس کجایند آن مدعیان حقوق بشر؟
به همین دلیل و بدین وسیله است که بنده به عنوان یک فعال سیاسی زندانی چون سایر آزادیخواهان کشورم از تمام دولتمرادان و سازمانهای فرا مرزی آزادی خواه و هر آزاد مردی که اندیشه بشر دوستانه ای دارد تقاضا دارم ضمن حمایت از مبارزان و حق طلبان این سرزمین زمینه را برای حضور دائمی یک گزارشگر بین المللی حقوق بشر در این کشور مهیا نمایند.
رونوشت به :عالیجناب کوفی عنان
کلیه دولتمردان آزادی خواه
و کلیه سازمانها و فعالان آزادی خواه جهان
به امید رهایی تمام استبداد زدگان چهان
با سپاس فراوان
امید عباسقلی نژاد
زندان اوین
15/3/1383
عدالت
عدالت این هست که آدم کشی نباشد و نه اگر تو کشتی کار بدی کردی و اگر من کشتم میروم به بهشت. عدالت این هست که همه بتوانند کار کنند و زندگی و نه اکثریت زحمت بکشد و کمی پولدار شوند و بعد و کسانی را که انها را پولدار کردند بیکار کنند تا سود بیشتر ببرند. عدالت این هست که این کره آبی مال همه ما هست و نه فقط مال یک اقلیت. عدالت این هست که همه مالیات بدهند و نه فقط زحمتکشان مالیات بدند و پولداران که زور و ثروتشو دارند پولشان را در یکی از کشورهای کوچک قایم و انبار کنند و مالیات ندند و هیچکس مالیات ندهد. و عدالت این هست: نبودن ظلم و استبداد: برقراری مساوات و مواسات! باور کنید اگر اکثریت مردم نشان دهند که خواستدارش هستند چاره ای جز برپایی اش نمیماند. نشان دادن به این معنی نیست که بشینیم توی خانه و با درو دیوار غر بزنیم و بعد هم بگیم عمل کردن ما فایده ندارد!!!
قرآن و انجیل و تورات از عدالت حرف میزنند اما وقتی درشان میخوانی که برده داری قبول هست باید متوجه شوی که فقط از عدالت حرف میزنند و و این عدالت را برای قشر حاکم میخواهند.
عدالت فقط حرف نیست بلکه عمل هست و تا وقتی حرف بماند بیمعنی خواهند ماند و فقط واژهای برای قصب قدرت. اینکه عدالت برپا نشده تقصیر ما هست که در طول تاریخ هیچ اکثریتی برپا نشده و به حکام و نخبگان نشان نداده که خواهان عدالت هست. بلکه اکثریت همیشه قبول کرده و ساکت مانده یک سقف و کمی غذا گرفته و قبول کرده که برده باشد. کمی حقوق گرفته تا کرایه خانه دهد و شکم سیر کند و نظام رو قبول کرده. عدالت برپا نشده نه بخاطر اینکه این و آن در کتب به ما دروغ گفتند بلکه بخاطر اینکه ما نشان ندادیم که خواستدارش هستیم. بلکه فقط نشان دادیم که امیدواریم روزی ما هم بتوانیم بی عدالتی کنیم اگر به ما فرصت داده شود ...
آرمين گيله مرد
معرفی چند فيلتر شکن
وبلاگ سایت علوم رایانه
زلزله واقعی را مردم می آفرینند
دردل های یه دختر بدکاره(قسمت هفتم)
ما خواستار توقف روند بازداشت دانشجویان و آزادیخواهان هستیم.
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر