ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۳

با سلام ...

يک عکس انقلابی

مثل اینکه زورم میاد این دویستمين پستم را بکنار بگذارم و در یک پست تازه بنویسم. البته بیش از دویست پست نوشتم اما چندتای اولی بدلیل يک افتضاح گیله مردی (شايد بعضی یادشان باشد) پاک شدند. خلاصه نمرديم و ديديم و شنيديم: امروز يک ماشين سوار بالاخره معذرت خواهی کرد. دلم بهالش سوخت، توی یک خواب و رویایی بود که بدبخت زهره ترک و نزدیک بود سکته کند. البته من چونکه ديدم توی خواب هست مواضب بودم وگرنه زيرم گرفته بود. کم کم شايد متوجه شوند که ديگر خيابان فقط مال ماشين نيست، هرچند اکثرشون هنوز خيال ميکنند اتوبان هست و دوچرخه سوار نبايد توی خيابان بیاد و هی بوق ميزنند. خلاصه نمرديم و از دهن ماشين سوار شنيديم: entschuldigung!

و عکس تازه در آلبوم برلين 2004 .


تبريک برای هزارمين شماره

gilan today


يک عکس انقلابی


با دقت نگاه کنيد، متوجه خواهيد شد!
برای بی دقتان:
تظاهرات اول ماه مه در خیابان کارل مارکس. تابلو ایست. و یکی اسم مردانه کارل را به کارلا تبدیل کرده است. به این می‌گويند یک صحنه انقلابی مدرن.
قسمت دوم عکس‌های اول ماه مه


در راه. ميبينم روی زمین نشسته و خیال کردم دارد ولو میشود. میرم طرف پیاده رو و ترمز میکنم. میخواهم پیاده شوم که میبینم با لبخندی سرش را روی پایه آهنین یکی از تابلوهای راهنمای رانندگی می‌گذارد و بخواب ميرود. به احتمال زیاد وقتی من برای آرام کردن وجدانم در دل گفتم : آخیش بیچاره!!! او با خود فکر میکرد: آخجون خيلی وقت بود که چنین بالش سرد و سنگی گير نياورده بودم.

آرمین گيله مرد

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر