ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

پنجشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۳

با سلام ...

بالاخره جدا شدند

. دوشنبه پيش دوباره دو تظاهرات در برلین بود. گروهی که جدا شد و تهمت زد که مقصر بقیه گروها هستند این تهمت براشان کم بود و هنگام تظاهرات با پلاکاتی که گروه اتک (attac) زير کنترل دولت هست، شرکت کرد.
توضيح کوتاه در مورد attac: سازمانی هست بدون مرکزيت. یعنی گروه ها و سلولهای مختلف که همه مستقل و خودمختارانه عمل ميکنند، زير يک پرچم متحد شدند. یعنی دفتر رهبری مرکزی ندارد که دستور بدهد فلان کار کنيد و همه بنا به منشور بایتس عمل کنند و گرنه اخراج ميشوند. یعنی ميشود درین سازمان جاسوس فرستاد برای جاسوسی اما کنترلش غیر ممکن هست که اگر مامور دولت رهبری يکی از گرهان را بعهده بگیرد، نميتواند همه را کنترل کند. اما آن حزبی که اسرار ميکند و دارد که رهبری جنبش بعهده او هست و باید باشد، يک حزبی هست با سازماندهی استالینیستی که هرچه دفتر مرکزی و رهبری گفت، اعضا بایستی انجام دهند، حزبی که کنترلش برعکس اتک خیلی آسان هست و اگر مامورانی نفوذ کنند بغیر از جاسوسی میتوانند کنترلش را هم بعهده بگیرند. جالب؛ نه! که همچین حزبی از جنبش جدا شده و هنوز به قدرت نرسیده شروع به خرابی "همراهان" و زورگویی ميکند و حاميانش در اعلاميه ميگويند که از اينها حمايت ميکنند و ان په ده (NPD) را که نئو نازی باشند تحمل ميکنند ... اه اه اه ... کم مانده که استالين و هيتلر را کولون کنند تا دوباره به هم دست بدهند ... بگذریم
بعد از اينکه اينها از جنبش جدا شده و بجان بزرگترين گروه افتادند، اخبار و رادیو و تلويزون که خبری از جنبش پخش نميکنند مگر مسخره کردن و دروغ، يک صدا اعلام ميکنند که attac از جنبش کناره گيری کرد. سه شنبه هرجا بودم اين خبر به چشم خورد، حتی در مونيتورهای داخل مترو هم اعلام کردند. attac روز بعد اعلام کرد که اين خبر دروغ و انها ادامه خواهند داد. اما چه خيال ميکنيد؟ يکی ازین رسانه های وابسته به خایه های (ببخشید) سرمایه سالاران گفتند که خبر ديروز اشتباه بود!!! نخير ....
اما چی گفتند را بعد از توضيحی ميگم. من اکثرا برنامه های خبری، اجتماعی و گفتگو در تلويزيون نگاه ميکنم، بعد از چند دقيقه هوس پرتاب تلويزيون از پنجره ميکنم، اما ايندفه از خنده غش و ولوی اتاق شدم و اشک از چشم سرازير و شکم درد و قاه قاه ..... همانجوری که اکثر شما ميدانيد وقتی تظاهراتی ميشود دو رقم مختلف از تعداد شرکت کنندگان هست که يکی از طرف پليس هست که تعداد را کم ميکنند تا بزرگ جلوه نکند و ديگری را برگذارکنندگان تخمين ميزنند و زياد ميکنند.
خب حالا چرا من نزديک بود از خنده بميرم و چقدر این رسانه ها با مزه هستند و ما چقدر خر (معذرت) هستیم که زیر پای حرف اینها مینشینیم:»اوايل جنبش بنا بر ارقام attac صدوپنجاه هزار نفر در تظاهرات شرکت کردند و دوشنبه پيش بنا به ارقام پليس فقط پنج هزار نفر به خيابانها امدند.« ...وای نمیتوانم جلوی خنده ام را بگيرم، وای مردم، شکمم، اخه اینها چقدر بامزه هستند ... آی موش کور این رسانه ها رو بخورد که نبیند چه کثافتی دارد ميخورد ...



دستگيری، روزنامه نگاران در ايران ادامه دارد
برای خوندن مقاله روی لينک بالا فشار دهيد!


تنها راهی که ثمر بخش و امیدوار کننده هست، این هست که مردم به خواست خود برای آينده فرزندان خود و با آگاهی به خیابان بریزند. اما اگر گوسفندوار بدنبال چوپانی براه بیفتند اگر برای امروز خود فايده داشته باشد آينده را تيره نگه ميدارد و سرانجامش را همه ميشناسيم، هرچند برای راحتی و خوشی امروزی خود حاضریم طبق معمول گوش و چشم و دهان خود ببنديم و فرزندان خود را بهانه برای شانه خالی کردن از مسئولیت قرار دهیم و جهانی برایشان بجا بگذاریم پر از نفرت، حسد، حرص، بیعدالتی و محیط زيستی آلوده ...
ممکن هست که چوپان خوب بهشان برسد و غذا و اب بدهد و نه مثل چوپان بد بزند و بدواند و سگ را بجانشان بیندازد، اما چوپان، چه خوبش چه بدش، کارش این هست که گوسفند را برای سلاخی آماده کند



بزودی:
دسيسه مرکز تجارت جهانی - قسمت بيست و يک
اگر سيا دست نداشت، پس بجايش چه کار داشت ميکرد؟؟؟

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر