مانفرد کانتر، وزیر اسبق داخلی آلمان به جرم قاچاق پول به یک سال و نیم زندان محکوم و با ضمانت آزاد شد (واژه فارسیش را نمیدانم اما اگر تا یک سال نیم آینده هیچ کار خلافی نکند به زندان نباید برود) و ازین به بعد بنا به قوانین آلمان یک مجرم شناخته شده است. البته شانس آورد که 1998 حزبش در انتخابات بازنده شد و دیگر وزارت داخله را بعهده نداشت. چونکه او از طرفداران سیاست "صفر رحم" بود که یک سال و نیم را برای دزدی یک آدامس تقاضا میکرد. میخواست هرکی هروقت هر غلطی کرد مجازات کند و مجرم شناخته شود. فعلا تقاضای تجدید حکم را در دادگاه بالاتر کرده بخاطر اینکه بنظرش "جرم کردن عملی که 22 سال پیش اتفاق افتاد، درست نیست" و حکم دادگاه عادل نیست. اینرا بدون شرم شرم و حیا و سرخ شدن گفت، انگار قاچاق پول 22 سال پیش جرم نبود، فقط کسی او را نگرفت بخاطر اینکه حزب خودش در دولت و حکومت بود و پولی که بخارج قاچاق کرد برای خودش نبود بلکه پول حزب دمکرات مسیحی آلمان بود.
وقتی عکاس باشی و بخواهی کسی عکسهایت ببیند و دسترسی به نمایشگاه نداری و برای موزه معروف نیستی، عکسها را در اینترنت به نمایش میگذاری.
آلبوم برلین 2005 (عکسهای تازه)
نویسنده، نقاش و فیلمبردار و ... هم میتوانند کارهایشان را در به نمایش بگزارند.
اما مجسمه ساز چه کند:
در خیابان 17 ژوئن
برای دیدن قطعه بزرگتر روی عکس کلیک کنید!
پاپ انتخاب شد!
اسقف آلمانی یوزف راتسینگر (Joseph Ratzinger) با نام بندیکتوس شانزدهم پاپ شد.
قبل از توضیح انتخاب اسم، چند نکته از آلمان که با عرض معذرت از دوستان مذهبی، سادگی و کورانه بودن مذهبیون، که منجر به حماقت و خوشباوری میشود، را نشان میدهد:
در نظرسنجی از کاتولیکهای آلمان پرسیدند که چه پاپی میخواهند؟ و اکثریت جواب دادند پاپی که کلیسای کاتولیک را اصلاح کند (قبول استفاده از قرص ضد حاملگی، برابری زن و مرد در کلیسا، ازدواج کشیشها و ...). از انها پرسیدند که آیا با پاپ شدن راتسینگر موافقید؟ اکثریت گفتند: آری!!! درحالیکه راتسینگر یک محافظهکار درجه یک هست! چای شما خالی وقتی این نظرسنجی را دیدم ولوی زمین شدم و چنان خندیدم که نگو و نپرس. یاد اصولگرای اصلاحطلب افتادم و گفتم خب تا وقتی که بشر ناآگاهانه باور کند، باید اینگونه واژه به میدان بیایند و مردم هم کورکورانه و حتی با کمال میل اغفال خواهند شد.
حال پاپ جدید چقدر محافظهکار و اصولگرا هست با انتخاب نام خود نشان داد که حتی منی که سخنانش را گوش کرده و میشناختم، انتظار نداشتم اینقدر محافظهکار باشد. انتخاب نام، به معنی این هست که راهش ادامه دارد. در حالیکه که پیوس دوازدهم (۱۹۳۹ – ۱۹۵۸)حرف از تغییر و اصلاحات میزد و اینکار را اجباری برای نجات کلیسا میدانست. هنگامی که ژان بیست و سوم اصلاحات را شروع و شورای دوم واتیکان را افتتاح کرد و این شورا در زمان پاپی پُل (پاول) ششم، که اعیانی و اشرافیت مقام پاپ را رد کرد و البسه ساده را انتخاب کرد، اصلاحاتی را تصویب کرد (قبول و شناخت بقیه ادیان و گفتگو با انان، راحت کردن عالیمقام، کشیش اعظم و محترم، اسقف و کاردینال شدن قشرهای پایین جامعه و دگر اصلاحات اداری و مقامی). وقتی آلبینو لوچیانی (Albino Luciani) برای اینکه خواستش را برای دگرگونی و اصلاح کردن کلیسای کاتولیک نشان دهد نام دو پاپ قبلی را انتخاب کرد و خود را ژان پل اول (۳۳ روز در اواخر تابستان ۱۹۷۸) نامید. و حتی وقتی کارول وویتلا بظاهر اسم ژان پل دوم (۱۹۷۸ – ۲۰۰۵) را انتخاب و بسوی مردم رفت. این اسقف اسم بندیکتوس، اخرین پاپی که حکمرانی کاتولیک بر جهان و قرون وسطی در خواب میدید و خواستدار دخالت کلیسا در تمامی امور (از دماغ انگشتن کردن تا شرکت در انتخابات) مردم بود، را انتخاب کرد و با هلهله و تشویق و تمجید مردم بیلاخی بزرگ به اکثریت کاتولیکها نشان داد و آنها نفهمیدن. تازه امیدوارند پاپی قدرتمند باشد چونکه فقط یک پاپ قدرتمند میتواند کلیسای کاتولیک را اصلاح کند!!! عجب ...
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر