فراخوان کانون نویسندگان
فراخوان کانون نویسندگان ایران برای گردهمایی در برابر زندان اوین
مردم آزادهی ایران
سازمانهای مدافع حقوق بشر!
ناصر زرافشان هشتمین روز اعتصاب غذای دردناک خود را میگذراند و در خطر جدی مرگ قریب الوقوع است. ناصر زرافشان مبتلا به بیماری حاد کلیوی است و هر لحظه بر وخامت بیماری او افزوده میشود. ما از همهی مردم٬ نهادهای فرهنگی و اجتماعی درخواست میکنیم که درگردهمایی اعتراضی تحصن کنندگان٬ از ساعت چهار تا شش بعد از ظهر روز سه شنبه بيست و چهار خرداد هشتاد و چهار در برابر در بزرگ زندان اوین شرکت کنند.
کانون نويسندگان ایران - ٢٢/٠٣/٨٤
با سلام ...
من در "رایآریگیری" شرکت نکرده و نمیکنم!!! قسمت دوم
"بچهها خیلی پیش از اینکه در مقابل اصول ایمانی وابسته به جامعه قرار گیرند، تناقضات را تشخیص میدهند. البته اگر ایشان این تناقضات را از اصول ایمانی (باوری) که دیرتر پذیرفته میشوند، مهمتر ندانند، احتمالا مغزشان آسیب میبیند. اگر مغز اول مجبور شود تناقضات را قبول کند، به آنان توجه نکند و چشمش را در مقابلشان ببندد، خیلی سریع به آشنظری تبدیل میشود."
fred hoyle
یک توضیح. من این مسائل را از سخنان یک دوستی ناآشنا کش رفتم اما چونکه عمومی هست و جواب همگانی اسمی ازش نمیبرم که سوء تفاهم نشود.
درسته که خیلی ها برای مخالفت با حکومت رای نمی دهند ولی به این معنی نیست که هرکسی هم که رای می دهه طرفدار حکومته!
درسته اما وقتی طرفدار نباشی و ندانسته و نخواسته ازش حمایت کنی و پایه قدرتش ثبات ببخشی، چه هستی؟؟؟
خیلی ها با حکومت فعلی موافق نیستند ولی هر کدوم برای خودشون روش خاصی رو دنبال می کنند. بعضی ها مثل نهضت آزادی توی هر دوره ای کاندید می شند و همیشه هم رد صلاحیت می شند ولی کوتاه نمی آند بعضی ها هم مثل حزب کمونیست کارگری تو کنفرانس ها بلوا و آشوب راه می اندازند که نتیجه اش این می شه که بهانه می افته دست کسانی مثل سعید مرتضوی تا گنجی رو ۵-۶ سال زندانی کنند!! پس به نظر من لازمه که یک کمی هم به نتیجه کار فکر کرد.
با همه احترامی که برای دوستان عضو و طرفداران نهضتآزادی قایل هستم، اما نتیجه روش آنان را ۲۶ سال هست که داریم مشاهده میکنیم. پس حرف خودتان را گوش کنید و به نتیجه کار هم فکر کنید. نتیجه اعمالی که به بهانه مخالفت انجام میدهیم و بجز محافظه کاری نتیجه دیگری حاصلمان نشد!
توی دوره های قبلی هم چندین بار مردم سعی کردند که انتخابات رو بایکوت کنند ولی آیا نتیجه ای داد؟ مگه انتخابات شورا ها نبود که رای ندادن مردم باعث بالا آمدن دارودسته آبادگران شد و اونها هم پای افرادی مثل احمدی نژاد رو باز کردند؟ مگه رای ندادن مردم باعث نشد که مجلسی روی کار بیاد که قانون مطبوعات رو بوجود بیاره که ناقض اولین اصول آزادی بیانه؟
بایکوت فقط آنوقت ثمربخش هست که بیش از ۷۰ درصد شرکت کنند. انتخابات شوراها دید جهانی نداشت و اصلا خبری ازش پخش نشد. و در مورد مجلس ۷ آیا واقعا خود آنچه می گ.یید باور دارید؟؟؟ مگر قبل از آن آزادی بیان وجود داشت و تازه با سرکار آمدن مجلس هفتم، آزادی بیان لغو شد!!؟؟ عجب. خیلی وقت بود در یک جمله اینقدر فحش و بیاحترامی پنهان نشنیده بودم.
در ضمن اگر همین تحریمات نبود این کاندیدها حتی دلیلی برای اصلاح کردن حرفهایشان، که با دقت گوش بدید همه حرفهایشان را اصلاح کردند، نمیدیدند چه برسد که اینکه عملشان اصلاح کنند.
اصولا کم شدن مشارکت مردم تا بحال کجا تونسته حکام جمهوری اسلامی رو متنبه کنه؟ یک سری به سایت وزارت کشور بزن ببین چطور با افتخار آمار رای گیری های دوره های قبلی رو دادند از جمله دوره ششم که رفسنجانی فقط با ۱۰ملیون وخورده ای رای از ۳۳ ملیون رای ای که می تونست به صندوق ریخته بشه برنده شد. الان هم سور و مور و گنده آمده که شربت تلخ شهاد... ببخشید ریاست جمهوری رو بخوره!
اصولا کی مردم دم از مشارکت زدند؟؟؟ انتخاب شوراهای محلی در کل جهان، شرکتت کننده کم دارد بخاطر اینکه این شوراها قدرتی ندارند و فقط مامور اجرا هستند و هیچ فرقی نمیکند که کی حقوق بگیرد تا اجرا کند که اجرا باید بکنند. و وقتی به امار افتخار می کنند، وقتی میگویند فلان درصد باز هم به ما آری گفتند و .... پس بازهم برویم به افتخاراتشان افزایش دهیم و بعد بگوییم ما مخالف هستیم و بخیال خودمان مقصر نیستیم!
کم شدن مشارکت، یعنی رفتن پای صندوق و آری گفتن به قوانینی که مشارکت و مداخله مردم را منع میکند باعث میشود که راه اصلاحات و تغییر بسته شود.
از اون طرف اگه مردم حداقل یک کاندیدایی داشته باشند که بتونه حتی قسمتی از مخالفت های مردم رو در مراحل بالای حکومت انتقال بده خودش یک پیشرفته. درسته که خیلی ها می گند آمدن خاتمی هیج سودی برای مردم نداشته ولی فراموش نکن اگه خاتمی نیود هیچ وقت ماجراهایی مثل کشته شدن فروهر ها - ماجرای اتوبوس ارمنستان - قتل خانم کاظمی و ... حتی برملا نمی شد چه برسه به اینکه دادخواهی بشه
هه!!! بله!؟ چی شد؟؟؟ نمیدانم و نمیخواهم قضاوت کنم که آیا احساسات باعث شده که دروغ به این بزرگی بگویید یا حتی باورش کنید یا اینکه دلایل دیگری دارد که چنین سخن فرمودید!!!؟ کی قتلوعامهایشان مخفی کردند که ایندفعه میخواستند و می توانستند!؟ و کدام دادخواهی!!؟؟ نکند دادگاهی و محکوم کردن وکیل مقتولین ناصر زرافشان را میگویید!! عجب حرفها، بیاد حرفهای اروپاییهای زود و خوشباور منو انداخت که دو روز بعد از قتل فروهرها به من میگویند که حالا خاتمی رییسجمهور هست، ایران کشور مردمی و خوب و امنی شده و دیگر جنایات و خفقان حکومتی وجود ندارد!!!
تلاش تو و دیگر دوستان برای بایکوت انتخابات چیزی از آرای جناح راست کم نمی کنه ( چون طرفدارای احمدی نژاد و قالیباف و لاریجانی و رفسنجانی و رضایی و احتمالا کروبی ) به حرف من و تو گوش نمی کنند. تنها نتیجه حرف شما اینه که تعدادی از طرفدارای معین رو خونه نشین کنید و رای اون رو کمتر کنید! نتیجه نهایی رو خودت بهتر می دونی => ریاست جمهوریتون مبارک آقای احمدی نژاد! ( شایدم .... )
انگار رایهای ما اندکی از قدرت جناح راست کم میکند. هردفعه آرا را (همانطور که گفتید بهش افتخار میکنند) بعنوان آری به سیاست خود به تما جهان فروختند و به معاملات خود ادامه دادند و بنام آرای آری مردم از مزایایی که غرب در اختیارشان گذاشت استفاده کردند و قویتر و قدرتمندتر و ثروتمندتر شدند و سخت تر میشود روی انان فشار آورد تا تن به اصلاحات و تغییر دهند. اگر قانون اساسی که بهش می خواهید اری بگویید، خوانده بودید و میخواندید، متوجه میشدید (البته اگر میخواستید و بخواهید) که هیچ فرقی نمیکند کی انتخاب شود، که منتخبین از قبل باید وضعیت را قبول کنند و فقط و فقط برای حفظ ظاهر به میدان میایند.
من و تو خارج نشستیم و ترسی از بگیر و ببند و زندان و ... نداریم ولی فارغ از این مسیله آیا به نظر تو بهتر نیست که به جای این همه بحث روی رای دادن و یا ندادن نیرو هامون رو صرف اصلاح قانونی بکنیم که مردم رو از داشتن یک انتخابات آزاد محروم می کنه؟!
جالب، خیلی جالب، پس که اینطور:" لازمه که یک کمی هم به نتیجه کار فکر کرد." نفهمیدم با قبول (شرکت) انتخابات نمایشی و فرمایش و غیرآزاد، و آری گفتن (با شرکت) به قانون که خواست مردم را شمرده نمی گیرد، میخواهیم قانون اصلاح کنیم. از کی تابحال با قبول و تسلیم و همکاری و آری گفتن به عدم مداخله خودمان میتوانیم قوانین اصلاح کنیم. تا وقتی که قبول و همکاری تنها اصلاحاتی که خواهد شد، اصلاحات مانند ۱۳۶۸ و بدتر از آن خواهد بود. مگر بدون فشار هم میشود اصلاحات کرد؟؟؟
یک نکته ای که به نظر من ارزش داره جداگونه برسی بشه نتایجیه که انتخابات ایران روی روابط کشور های خارجی با ایران می گذاره. همین امروز دیدم که بی بی سی لابلای یکی از مطالب اش از ۳ تا جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابو موسی به عنوان اشغال شده یاد کرده بود. ( لینک اش رو تو وبلاگ گذاشته ام ) خودت می دونی که این نمی تونه سرآغاز راه خوبی باشه.
شرکت در انتخابات به حکومت مشروعیت می دهد، این مشروعیت باعث میشود که دولهای دیگر مزایا بدهند و مزایا بخواهند. اگر دقت کنیم به پروژههای توریستی امیرنشانان خلیج فارس و عربستان سعودی نگاهی باد دقت بیندازیم (جزیره نخل مانند و جزیره مانند کره زمین که تا ۱۰ کیلومتر داخل خلیج فارس ساخته خواهد شد) میبینیم با اینهمه سرمایهگزاری، نمیتوانند بگزارند حکومتی مانند حکومت کنونی ایران قدرتی در خلیج فارس داشته باشد، یعنی این نقشه (کم کردن نفوذ ایران در خلیج فارس) به وجود حکومت کنونی ایران ربط دارد و تا وقتی که بهش رای دهیم و همینطور بماند، انان نقشه را اجرا خواهند کرد. در ضمن تا وقتی این حکومت بماند، خطرهای بیشتر برای ایران خواهد داشت. حالا ما باید و حاظر باشیم کاری بکنیم یا اینکه مثل تمامی تاریخ ایران هزارمینباره سرنوشت ما را دیگران بدست خواهد گرفت و ما با شرکت درینگونه انتخابات آمادگی و خصلت خود که حاظریم و میخواهیم دیگران سرنوشت ما را تایین کنند، نشان میدهیم!!!!!
اسدالله در وبلاگش سوال کرد:
آیا در انتخابات شرکت میکنید؟
و جوابها داده شد که طبق معمول تناقضات را نادیده گرفتند، اما اینیکی دیگر پرخاشی بود به شعور و فهم که با عرض معذرت جواب همچو بایستی میدادم:
با تمسخر: آخ من الاغ و احمق ببین که میخواهم تحریم کنم منو خر بگو که خیال میکردم گزینه بین متجاوز و شخصی که قول میدهد وقتی رییس جمهور شد، میخواهد متجاوزگر را مجبور کند که از کاپوت استفاده کند .. عجب خری هستم نگو بایستی مابین روغن کرچک و شکلات انتخاب کنیم. پس من روغن کرچک را انتخاب میکنم و به محسن رضایی رای میدهم که قول داده وقتی رییس جمهور شد با خودش و امثال خودش بشدت برخورد کنند و تبعیضگران، ناعادلان و چپاولگران دولتی که 26 سال از و مال و جان مردم خوردند (مثل خودش) را بشدت مجازات کند....
جدی: واقعا چقدر آدم باید بی حیا باشد که اینها را با روغن کرچک و شکلات مقایسه کند و بعد اصرار هم داشته باشد که طرفدار نیست و چونکه مطمئن هستم طرفدار نیست، چقدر ساده و حاظر به خودفریبی و ایچنین حال چه خواسته و چه نخواسته بزرگترین همکار و همیار سرکوبگران و چپاولگران. من خجالت میکشم مامورین دولهای غربی را با روغن کرچک و شکلات تشبیح کنم، بعد ببینید فقط چه راحت خودمان را گول میزنیم و فریب میدهیم که دیگر حکومت را به زحمت نیاندازیم که برای فریب ما کوشش کنند.... این منطق و طرز فکر را میبینند، مثلم هست که نیازی به اصلاحات نمیبینند و یکی از دیگری قشنگتر و عادلانه تر و ضدتبعیض تر حرف میزند و نیازی به عمل نمیبیند .. میدانند خودمان داوطلبانه حاظریم سر خودمان کلاه بگزاریم و خود را به ارزانترین قیمت بفروشیم ... من از هرگونه همکاری برای ثبات پایه این جوامع سرپیچی میکنم ... هرگونه همکاری، حتی اگر بقول دوستان آلمانی "تو در گوشت خودت میبری!" میگویم من حاظرم گوشت خودم ببرم تا مجبور نشوم گوشت تو را ببرم!!!
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر