میخواهیم و حاظریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم، نمیدانم چرا متوجه نمیشویم که رفسنجانی با ۳۰ میلیون رای خیلی خیلی بدتر از احمدینژاد با ۶ میلیون رای هست. حتی خاتمی با ۲۰ میلیون خیلی بدتر بود، بخصوص در نظامی مانند قمحوری. نمیدانید چقدر سخت بود اعتراضها را به گوش رساند، کسی پیدا کنی که باور کند. می گفتند اگر راست میگویی چرا اعتراض نمیکنند. میگفتم تار ومار میکنند و ما زخم دیدهایم و حاظر نیستیم. می گفتند اگر اینطور هست چرا اینهمه رای آوردند.
اگر رفسنجانی ۳۰ میلیون رای بیاورد دست "احمدینژادها" که هنوز و همش قدرت را خواهند داشت بیشتر باز هست و خیلی خیلی سخت هست به اعمالشان اعتراض کرد و اشخاص پیدا کرد که باور کنند. خواهند گفت الکی شلوغ میکنیم، زیادیاش کردیم، دیگر اینطور نیست و ... و ... (تمام اینها و خیلی بیشتر را هنگام ریاستجمهوری خاتمی شنیدم) ، یک اقلیتی هستیم که ناراضی و مخالف هستند و همیشه اقلیتی ناراضی و مخالف خواهد بود. در حالی که وقتی افکار عمومی ببینند که فقط چند میلیون (اقلیتی) رای دادند خیلی بیشتر به اعتراضات اهمیت داده میشود. دیگر نمیتوانند چشم خود ببندند و بگویند اقلیتی الکی شلوغ میکند و زیادی میکند. اعتراضها رساتر خواهند بود و تا وقتی که صدای اعتراض بلند و رسا به گوش افکار جهانی نرسد، تنها قدرتی که با کمکش میشود تغییرات و اصلاحات را به پیش برد، دست "احمدینژادها" باز خواهد ماند، حال چه رفسنجانی، خاتمی، معین و حتی خیلی خیلی بهتر از ایشان درین نظام دهها میلیون رای بیاورد!!!!
اگر همه هم پای صندوق میرفتند و آری میگفتند، همین نتیجه بیرون میآمد
گفته بودند که با شناسنامه بدون عکس و با پاسپورت میشود رای داد. رسانههای آلمان اصرار داشتند که مردم پای صندوق رای خواهند رفت و رفسنجانی برنده خواهد شد. از تبلیغ مردم که "ما پای صندوق رای خواهیم رفت" سخن میبردند، که همان "ما به معین رای میدهیم" بود اما اگر این را میگفتند بایستی هم میگفتند که با تقلب رفسنجانی را برنده خواهند کرد.
هشت سال پیش اصلا فکر نمیکردم بازی "بزرگان" به اینجا برسد، بازیای که درایت سیاسیشان بطور کامل و واضح نشان میدهد که با هر و تمام مخالفتی که باهشان و با سیاست حکام سرمایهسالار دارم، ماندم که آیا بلند شوم و برایشان یک کف محکم بزنم یا اینکه سر همین لبخند بمانم.
وقتی هشت سال پیش رسانههای غربی برای خاتمی چنان تبلیغ کردند و چهره خندان او به جهان معرفی و چنان تعریف کردند که با ریاستجمهوریش چهرهء رژیم ایران خوب و مدارا شد و چنین سرمایه ایرانیان مقیم خارج بعد از سالها به ایران واریز شد و همچنین ایرانیان در غرب تعلیم دیده و همکاران "بزرگان سرمایه ( بُس )" غرب هم به ایران پای گزاشتند و با خود پای بیشتری از "بُسها" (قبلا هم عده محدودی پایشان باز بود) آوردند که با خود سرمایهای به همراه داشتند که اگر با خود چندین برابر بالا نکشد و نبرد، هیچ مفهوم و فایدهای برایشان ندارد و نخواهد داشت که میدانیم چقدر برایشان ارزشمند هست، فکر نمیکردم به چنین طریق و به همین راحتی راه بیرون بردن سرمایهها و سودها را از ایران باز کنند. نقشه حرف ندارد و کلاهبرداری به این مهارتی کمنظیر هست.
با تقلب، دوز و کلک و دانستن که چقدر راحت حاظریم خود را فریب دهیم (شناسنامه بدون عکس، زیاد کردن بیش از حد ناظرین شورای نگهبان، باز پس گرداندن معین و تبلیغ فراوان دوستان برای او اما معرفی این تبلیغ بعنوان ما در انتخابات شرکت خواهیم کرد به افکار عمومی: مردم در انتخابات شرکت خواهند کرد و اما چونکه میدانند اصلاحطلب قدرت تغییر ندارند به رفسنجانی رای خواهند داد) یک بد و بدتر دیگر جلوی پا گزاشتند و مطمئن هستند که "ما" بد را انتخاب خواهیم کرد.
خاتمی راه را باز کرد و رفسنجانی سرازیر خواهد کرد!
حالا موقع بازپس دادن آریها هست. که گر قبلا بخیال انتخاب بین شکلات و روغن کرچک بود، حتما کنون مابین گز و گوز هست که با حماسهای دوچندین و چندینباره به بزرگترین مرد سرمایه ایران و سراعظم یکی از بزرگترین باندهای سودمالی جو و آور منطقه را مشروعیت خواهیم داد تا هرکاری که به ان مایل هست بتواند با آری "ما" بکند: سراریز کردن سودهای شرکتهای مشترک المنافع بسوی غرب و به حساب بانکها و به جیب سهامداران، ثبات رژیم و قبول حکم سرمایهسالاران غرب و ... و ...!
خیلی امکان دارد بگویند که این نتیجه تحریم هست اما مطمئن باشید که اگر همه پای صندوق میرفتند و همه هم به معین رای میدادند، همین نتیجه بیرون میامد که نقشه حاصل از طرز فکر "ما باید همیشه بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنیم" این نتیجه را اجبار کرد. وقتی میدانند که "ما" حاظریم بین بد و بدتر انتخاب کنیم و به "رفسنجانی" با رای زیاد که به معنی پشتیبانی هست (*) نیاز دارند، بدتر از او به میدان میاورند تا "ما" رای دهیم. حالا بیایید بین و بد و بدتر انتخاب کنید و مطمئن باشید دوفردا وقتی به بدتر نیاز دارند، خیلی بدتر از او به میدان خواهند فرستاد تا بدتر را که به بد تبدیل میشود، انتخاب کنیم!!!
اگر ۲۰ تا ۳۰ در صد پای صندوق میرفتند (رسانهها در ایران بودند و صفهای پر و طویل را نشان دادند) هیچکس مشروعیت معاملهگری را نداشت و ناچار بودند برای سودمالی، که مهمترین چیز در دنیای امروزی هست، هم شده بدون خونریزی و آشوب در مقابل خواست مردم عقبنشینی کنند. اما اکنون فقط با عقبنشینی در مقابل خواست غرب میتوانند با خیال راحت به معملات و تجارت ادامه دهند (اول از همه روسیه اعلام خوشنودی کرد و گفت به معملات ادامه خواهیم دادو بعد بقیه اروپا) بدون اینکه واقعا خواست مردم را برآورده کنند.
و حال درنظر بگیرید که رفسنجانی با ۳۰ میلیون رای مردم در پشت خود چه خواهد و چه میخواهد بکند!!!
(*) هلموت کل، نخست وزیر دمکراسی غربی آلمان، گفت: من قبل از انتخابات نمیگویم چه میخواهم بکنم، شما به من رای دهید و بعد هرکاری که من کردم با رای و پشتیبانی شما هست!!!
آقای خامنهای: ... آمریکا دشمن نیست، بلکه انانی که تحریم میکنند دشمن هستند. حالا اینها کی هستند باید دید ....
آقای توکلی (سفارت ایران در برلین): .. این که دمکراسی نیست، در دمکراسی دمونستراتسیون (تظاهرات) نمیکنند ...
درمورد تظاهرات در برلین و رفتار پلیس آلمان و انداختن معترضین در کوچه پس کوچه بزودی خواهم نوشت ...
فعلا این عکسها را ببنید تا بعد، سر وقت ...
ببخشید گر وقت نشود و به دوستان جواب بدم و سر بزنم اما اول اینیکی
میگویند: تمام کسانيکه مرحله اول راي ندادند در واقع به نفع احمدي نژاد کار کردند و کسانيکه مرحله دوم راي نمي دهند هم در واقع به اون راي ميدهند
در تمامی نظامها، از شرق به غرب و از جنوب به شمال، با پای صندوق رای رفتن در وحله اول به نظام رای داده میشود و در نظامهایی که انتخابی در میان هست میتوان بعد انتخاب کرد. در ایران اما چونکه از قبل انتخاب شده هست، فقط و فقط آری به نظام هست و تابحال به هرکی رای دادی و رای بدهی به "احمدینژادها" هم رای دادهای.
من هرگز به این نظامی که میخواهد برای من انتخاب کند و من فقط چشم و آری بگویم رای نخواهم داد.
من هرگز و ابدا به رفسنجانی رای خود برای به حراج گزاشتند ایران نخواهم داد حال حتی به قیمت اینکه احمدی نژاد با رای و آری چندین ملیون رییسقمحور شود!!!!!
0 بیان و اندیشه:
ارسال یک نظر