(.۲.)
(.۳.)
(.۴.)
(.۵.)
فصل بعد از برتون وودز بارها »عهد سرب« نامیده شد. سرمایهء برای سفتهبازی کوتاه مدت ناگهان فزون یافت واین باعث شد که اقتصاد تولیدی کاملاً در حاشیه گذاشته شود. تمام قسمتهای اقتصاد اجتماعی سقوط کرد – رشد اقتصادی آهسته شد، بارآوری کاهش یافت، همینطور سرمایهگذاری مالی، درمقابل تنزیل بالا رفت ( و همین مانع رشد شد)، بازارها ناپایدار (بیتاب) شدند و بحرانهای مالی هم بیشتر شدند. این در قسمت کاری، حتی در کشورهای ثروتمند، بدون اثر نماند: مزدها رکود یا سقوط کردند، ساعات کار طولانیتر شدند (بخصوص در ایالاتمتحده۱۱)، عملکردهای اجتماعی دولت قطع شدند. یک مثال در این مورد (از آمریکا. آرمین): امروزه در عصر عالی مان، که سر صحبت همه هست، درآمد میانگین یک خانواده به سطح ۱۹۸۹ سقوط کرد، و آن پایینتر از سال ۱۹۷۰ بود. درضمن عملکردهای اجتماعی دولت هم در این موقع کاسته شدند. نظم جهانی نوین بطورکل به »مجلس مجازی« دارایی سرمایهگذاران خیلی بیشتر امکانات قدغن کردن میدهد، که به زوال حقوق دمکراتیک و استقلال و تخریب سیستم بهداشتی منجر میشود.
تاثیرات آن در جوامع ثروتمند حداقل محسوس میشوند، اما در کشورهای فقیر فاجعهبار هستند. این مسائل رویهمرفته تاثیر جهانی دارند، یعنی اینطور نیست که یک جامعه ثروتمندتر و دیگری درمقابل فقیرتر خواهد شد (بلکه تفاوت مابین فقیر و غنی، روزبروز بیشتر میشود و خواهد شد. البته تعداد ثروتمندان و فقرای مالی در جوامع متفاوت هستند.آرمین) آنچه که ما باید در نظر بگیریم کل جمعیت جهانی هست. بنا به جدیدترین تحلیلات بانک جهانی در سال ۱۹۸۸ ثروت پنج درصد بالا ۷۸بار بیشتر از پنج درصد پایینی بود، در حالیکه ۱۹۹۳ (آمار جدید هنوز موجود نیست ۱۲) آن ۱۱۴بار بیشتر بود، و از آنموقع تفاوت احتمالا بیشتر شده است. این آمار همچنین نشان میدهد که یک درصد بالای جمعیت جهانی به مقدار ۵۷ درصد پایینی، که ۲،۷ میلیارد بشر هستند، درآمد داشتند. (۱۳)
این جای تعجب ندارد که نابودی نظم اقتصادی که بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شد با یک حمله قاطع به دمکراسی – آزادی، استقلال، حقوق بشر – همراه بود. بانگ پیکار این حمله بود و هست: چاره دیگری وجود ندارد. این مانند یک تقلید مسخرهآمیز از نوع مبتذل مارکسیسم طنین میکند. مسلم هست که این بانگ پیکار کاملا خودفریبی میباشد. نظم اقتصاداجتماعی که کنون از بالا تدارک دیده میشود نتیجهء تصمیمات اشخاصی هست که در مؤسسات ایجاد شده توسط اشخاص، فعالیت دارند. تصمیمات را میشود فسخ کرد، مؤسسات را تغییر داد. اگر لازم باشد، میتوانند آنها را نابود و عوض کنند. انسانهای درستکار و دلیر در طول تاریخ بارها و بارها چنین عمل کردند.
(۱۱)و کنون طولانیتر شدن ساعات کار در اروپا هم پا گرفته است. آرمین
(۱۲) سال ۲۰۰۱ نوشته شده است. آرمین
(۱۳) اقتصاددان بانک جهانی branko milanovic، نقل بیان از doug henwood، left business observer 93, feb.2000.
بقلم نوآم چامسکی
ترجمه از المانی: آرمین گیلهمرد
noam chomsky
„WAR AGAINST PEOPLE“
original: “Rogue States. The Rule of Force in World Affairs”
از برلین
با شروع این هفته و با تاخییر یکماهه بالاخره بهار به برلین هم رسید. درختان شکوفه میکنند و سبز میشوند. در مکانهایی بدور از کارخانهجات عطر گل به مشام میرسد. پرندگان جیک جیک مینوازند. با اینکه بعد از سه روز آفتابی، امروز ابری و نیمه بارانی شده، مانند هفتههای پیش خاکستری و گرفته دیگر نیست. دارد سبز و گلگون میشود.
از وبلاگ یک گیلهمرد
این چهارصدمین پست هست!!!!
آرزو میـکنم چـهارصـد سـاله بـشی گیله مـرد جـان
پاسخحذفsala
پاسخحذفaziz
jalebe cheghadr takhassosiye
baba
eyvallllllllllllll
biya pishe ma
www.dif.blogfa.com
babye
سلام آرمين جان. درباره اون جمله عرض کنم که من اين رو پيشنهاد میکنم: «اين يک روش کاملا خودگردان میباشد که با اصول بازرگانی مغاير بوده و انحرافی از مسير رقابتی است. »
پاسخحذفچون هنوز هم مفهوم «روش کاملا خودگردان» رو نفهميدم، نمیدونم چی بايد به جاش گذاشت. اما به جای «هست» بايد نوشت «است» يا «میباشد». «هست» به معنی «وجود داشتن» و «بودن چيزی در جايی» است. اما «است» به معنی «بودن» است.
مثلا، ما هرگز نمیگوييم شير در ليوان است! میگوييم شير در ليوان هست. يا میگوييم مرد در زندان هست.
اما اگر بگوييم فلانکس زودرنج هست، زياد درست نيست. و البته اين قاعده يک استثنا دارد و اون در اول شخصه که فعل «است» رو اگر برای اول شخص مفرد يا جمع به کار بريم، تبديل به «هستم» و «هستيم» میشود و کسی نمیگويد «استم» يا «استيم»!
به جای «ناسازگار با بازرگانی» هم، گرچه کاملا درسته، اما چون به گوش خيلی ناآشناست، از عبارت «مغاير با اصول بازرگانی» استفاده کنی بهتره. به دو دليل:
اول اينکه ناسازگاری بار منفیاش کمه. اما وقتی میگی مغاير، يعنی اون طرف يک اصول و قانونی رو نقض کرده و زيرپا گذاشته. که فکر کنم نوام چامسکی هم میخواد بگه اون روش، اصول معمول بازرگانی رو نقض کرده و باهاش تناقض داره و مغايره.
دليل دوم: يک «روش» نمیتونه با «بازرگانی» مغاير يا ناسازگار باشه. بلکه میتونه با «اصول بازرگانی» يا «روش معمول بازرگانی» مغاير باشه.
به جای انحراف رقابت هم، از «انحراف از مسير رقابت» استفاده کردم. تا اين حس که در جامعه، رقابت قوانين و اصول خاص خودش رو داره و اين «روش خودگردان» موجب انحراف از اين مسير میشه به نوعی خلاف قواعد معمول (همون اصول رقابتی در بازرگانی) به حساب مياد رو در ذهن خواننده بيشتر القا کنه.
در مورد «ات» هم بهتره که اصلا از اين نماد که عربيه در فارسی استفاده نشه و اگر میشه، دستکم درست بشه. در عربی، فقط کلمههای مونث رو با ات جمع میبندند. (مثل همين کلمه که میشه کلمات) و در فارسی هم کلمات مونث عربی يا کلماتی که در پايان خودشون «ه» دارند (مثل کلمه) با ات جمع بسته میّشوند.
راستی، از کجا میتونم درباره سيستم برتونوودز بيشتر بدونم؟
من رو بابت اين همه پرحرفی و فضولی ببخش رفيق. ياعلی
سلام آرمین جان
پاسخحذفامیدوارم که اشد وسر حال باشی خوشحالم که نویسان هستی من احتمالا در چند روز آینده قرار دادم تمام میشه ومیتونم بیشتر بنویسم شاید هم تمدید کنم که امیدورم نکنم ولی به هر صورت سعی میکنم بیشتر بنویسم .
بیشتر امدم که اول ماه می رو تبریک بگم .
سبز باشی واستوار
بر بستر سبزه ها خفته ايم
پاسخحذفبا يقين سنگ
بر بستر سبزه ها با عشق پيوند نهاده ايم
و با اميدي بي شكست
از بستر سبزه ها
با عشقي به يقين سنگ برخاسته اي