ای صاحب فتوا ز تو پر کارتریم با این همه مستی ز تو هُشیار تریم
تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بـده کـدام خونخوار تریم!؟
خیام

جمعه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۴

با سلام ...

سنجش اصلاحات قانون اساسی قمحوری

امروز (جمعه) روز عجیبی هست. اول از همه درهای اتوماتیک منو بحساب نمیاوردند و دوبار بین در آسانسور له شدم و سه بار قبل از رد شدن من درها بسته و من مثل اون فیلمهای کمدی تترق خوردم به درها. امروز تاکنون بدون استثناء به هر در اتوماتیکی رسیدم یا لایش گیر یا بهش خوردم.
چیز عجیب دیگری هم که مشاهده کردم گیج بودن مردم بود. با اینکه تمامی چراغ‌های راهنمایی کار میکردند، چنان غاراش میشی بود که نگو و نپرس. ماشینسواران نه فقط جلوی راه خودشان را میگرفتند بلکه جای عبور عابر پیاده و دوجرخه‌سوار هم اشغال کرده بودند. یک در هم برهمی بود. عابرین و دوچرخه‌سواران هم بهتر نبودند. انگار همه مست و بی‌هوش. نمیدانم چه موادی دیروز در آبشان ریختند یا تحت یک اشعه قرار گرفته بودند. مانند یک آزمایش کلی بود. این پارانویا من گل گرفت وقتی از محله کم‌درآمدان و بی‌درآمدان و خارجیان ، خارج شدم و به محلات مرکزی که توریست و سیاستمداران هستند رسیدم. آنجا گیج کمتر مشاهده می‌شد، فقط تک و توک میدیدی که چراغ قرمز را رد می‌کردند.
اما یک خوبی داشت. این قاراش میش در خیابانها و چراغ قرمز رد کردنها رو وقتی دیدم یک لحظه خیال کردم ایران هستم!!! تمام راه نیشم باز بود ... هنوز هم هست!!!



قانون اساسی قمحوری
قبل از اصلاحات:
اصل نود و يكم : به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراي ملي با آنها، شورايي به نام شوراي نگهبان با تركيب زير تشكيل ميشود: ۱ - شش نفر از فقهاي عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز. انتخاب اين عده با رهبر يا شوراي رهبري است. ۲ - شش نفر حقوقدان، در رشته‏هاي مختلف حقوقي، از ميان حقوقدانان مسلماني كه به وسيله شوراي عالي قضايي به مجلس شوراي ملي معرفي ميشوند وبا رأي مجلس انتخاب ميگردند.

بعد از اصلاحات:
اصل ۹۱ به منظور پاسداري از احكام اسلام و قانون اساسي از نظر عدم مغايرت مصوبات، مجلس شوراي اسلامي با آنها، شورايي به نام شوراي نگهبان با تركيب زير تشكيل ميشود. ۱ - شش نفر از فقهاي عادل و آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز. انتخاب اين عده با مقام رهبري است. ۲ - شش نفر حقوقدان، در رشته‏هاي مختلف حقوقي، از ميان حقوقدانان مسلماني كه به وسيله رييس قوه قضاييه به مجلس شوراي اسلامي معرف ميشوند و با رأي مجلس انتخاب ميگردند.

اینجا حذف واژه شورای رهبری را مشاهده میکنیم که در اصول دیگری هم حذف شدند و نشان این هست که حتی کوچکترین خطر برای تقسیم قدرت را هم حذف کردند که مبادا ناگهان کسی که قدرتی دارد و ناگهانی و معجزه آسا وجداندار شد، تخللی در چپاولشان بکند!!!!

قبل از اصلاحات:
اصل يكصد و هفتم : هر گاه يكي از فقهاي واجد شرايط مذكور در اصل پنجم اين قانون از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شده باشد(*)، همانگونه كه در مورد مرجع عاليقدر تقليد و رهبر انقلاب آيت‏الله‏العظمي امام خميني چنين شده است، اين رهبر، ولايت امر و همه مسئوليتهاي ناشي از آن را بر عهده دارد، در غير اين صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه كساني كه صلاحيت مرجعيت و رهبري دارند بررسي و مشورت ميكنند، هر گاه يكي مرجع را داراي برجستگي خاص براي رهبري بيابند او را به عنوان رهبر به مردم معرفي مينمايند، وگرنه سه يا پنج مرجع واجد شرايط رهبري را به عنوان اعضاي شوراي رهبري تعيين و به مردم معرفي ميكنند.

(*)البته من همچین غلطی نکردم!!!

بعد از اصلاحات:
اصل ۱۰۷: پس از مرجع عاليقدر تقليد و هبر كبير انقلاب جهاني اسلام و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت‏الله‏العظمي امام خميني "قدس سره‏الشريف" كه از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شدند، تعيين رهبر به عهده خبرگان منتخب مردم است. خبرگان رهبري درباره همه فقهاء واجد شرايط مذكور در اصول پنجم و يكصد و نهم بررسي و مشورت ميكنند هر گاه يكي از آنان را اعلم به احكام و موضوعات فقهي يا مسائل سياسي و اجتماعي يا داراي مقبوليت عامه يا واجد برجستگي خاص در يكي از صفات مذكور در اصل يكصد و نهم تشخيص دهند او را به رهبري انتخاب ميكنند و در غير اين صورت يكي از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفي مينمايند. رهبر منتخب خبرگان، ولايت امر و همه مسئوليت‏هاي ناشي از آن را بر عهده خواهد داشت. رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوي است.

همانطور که در اصل پنج "اكثريت مردم او را به رهبري شناخته و پذيرفته باشند " حذف شد، اینجا هم شاهد حذف رای اکثریت مردم هستیم. البته من هم خیال میکردم که بخاطر این هست که منتخب خودشان را بر کرسی قدرت بنشانند تا آبی از آب تکان نخورد، البته الان فکر میکنم اینکار را کردند تا شما هم دیگر ازین غلطها (*) نکنید. معرفت و دلسوزی را میبینید. زورگویی و زراندوزی و سرکوب و چپاول میکنند که تا ما باشیم و دیگر ازین غلطها (*) نکنیم.
جمله آخر اصل صدوهفت اصلاح شده را لطفا نادیده بگیرید و درموردش فکر نکنید که نه فقط بخاطر این قانون اساسی بلکه در کشوری مانند ایران اصلا این جمله اضداد و مهملی هست که با درجش، بطل و پوچی قانون و حکومت را خودشان نشان دادند!
آخه دلسوز بامعرفت با قانونی که خواست و میل مردم را حذف کرده و خواست و میل یک شخص را مطلق این چه مساوی بودن هست!؟ و آنهم در کشوری که هروقت کوچکترین نقد و اعتراض به جاکم و رهبرش بدترین و فجیحترین عواقب را داشته است.




لینکهای وبرگردی یادتون نرود و اینهم حتما بخونید:
صادق هدايت و پيامي براي امروز از گوشزد

0 بیان و اندیشه:

ارسال یک نظر